فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: increases, increasing, increased
حالات: increases, increasing, increased
• : تعریف: to make larger or more numerous.
• مترادف: add to, augment, boost, build, enlarge, expand, jack up, multiply
• متضاد: decrease, diminish, lessen, lower, reduce, taper
• مشابه: accelerate, advance, aggrandize, amplify, elevate, escalate, hike, intensify, magnify, proliferate, raise, swell, up
• مترادف: add to, augment, boost, build, enlarge, expand, jack up, multiply
• متضاد: decrease, diminish, lessen, lower, reduce, taper
• مشابه: accelerate, advance, aggrandize, amplify, elevate, escalate, hike, intensify, magnify, proliferate, raise, swell, up
- I can't afford the bike I wanted since the company increased the price.
[ترجمه Dalileh] من توانایی خرید دوچرخه ای رو که میخواستم ندارم از زمانیکه شرکت قیمتهارو افزایش داد|
[ترجمه ghazal] من نمیتوانم دوچرخه مورد علاقه ام را بخرم زیرا شرکت قیمت هارا افزایش داده و من توانایی پرداخت ان را ندارن|
[ترجمه وانیا شیراوند] من توان خرید دوچرخه را ندارم زیرا شرکت قیمت را افزایش داده|
[ترجمه گوگل] من نمی توانم دوچرخه ای را که می خواستم بخرم زیرا شرکت قیمت را افزایش داد[ترجمه ترگمان] از وقتی که شرکت قیمت رو افزایش داد من نمی تونم دوچرخه سواری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The university has slowly increased the number of women on the faculty.
[ترجمه وانیا] دانشگاه کم کم تعداد زنان در دانشکده را افزایش داده|
[ترجمه گوگل] دانشگاه به آرامی تعداد زنان را در هیئت علمی افزایش داده است[ترجمه ترگمان] این دانشگاه به آهستگی تعداد زنان در دانشکده را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The management was forced to increase wages for many of the workers.
[ترجمه وانیا شیراوند] مدیریت مجبور به افزایش دستمزد بعضی از کارگران شد|
[ترجمه گوگل] مدیریت مجبور شد دستمزد بسیاری از کارگران را افزایش دهد[ترجمه ترگمان] مدیریت مجبور به افزایش دستمزدها برای بسیاری از کارگران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1) تعریف: to become larger or more numerous.
• مترادف: augment, build, enlarge, expand, mount, multiply, rise
• متضاد: decrease, diminish, dip, dwindle, lessen, shrink
• مشابه: accelerate, accrue, balloon, burgeon, collect, escalate, extend, grow, intensify, magnify, mushroom, pile, proliferate, skyrocket, swell, upsurge, upswing, wax
• مترادف: augment, build, enlarge, expand, mount, multiply, rise
• متضاد: decrease, diminish, dip, dwindle, lessen, shrink
• مشابه: accelerate, accrue, balloon, burgeon, collect, escalate, extend, grow, intensify, magnify, mushroom, pile, proliferate, skyrocket, swell, upsurge, upswing, wax
- Our town is increasing rapidly in size.
[ترجمه جواد] شهر ما به سرعت در حال بزرگ شدن ( رشد ) است|
[ترجمه گوگل] شهر ما به سرعت در حال افزایش است[ترجمه ترگمان] شهر ما به سرعت در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'm worried that your absences are increasing.
[ترجمه Haniyeh] من نگران هستم که غیبت های تو در حال افزایش یافتن است|
[ترجمه گوگل] من نگرانم که غیبت های شما زیاد شود[ترجمه ترگمان] من نگران این هستم که غیبت های تو داره افزایش پیدا می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Most of these goods have increased in price recently.
[ترجمه جوادمستقیم] اخیرا بیشتر این کالاها افزایش قیمت پیدا کرده اند|
[ترجمه Haniyeh] اخیرا بیشتر این کالا ها افزایش خوبی در قیمت داشته اند.|
[ترجمه گوگل] قیمت اکثر این کالاها اخیرا افزایش یافته است[ترجمه ترگمان] اغلب این کالاها به تازگی افزایش یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to multiply by reproduction.
• مترادف: breed, multiply, procreate, reproduce
• مشابه: accrue, proliferate, propagate
• مترادف: breed, multiply, procreate, reproduce
• مشابه: accrue, proliferate, propagate
اسم ( noun )
مشتقات: increasingly (adv.)
مشتقات: increasingly (adv.)
• (1) تعریف: an addition in size or amount.
• مترادف: accession, addition, boost, buildup, growth, rise, upturn
• متضاد: cutback
• مشابه: accretion, upsurge, upswing
• مترادف: accession, addition, boost, buildup, growth, rise, upturn
• متضاد: cutback
• مشابه: accretion, upsurge, upswing
- I'm celebrating getting an increase in my salary.
[ترجمه گوگل] من در حال جشن گرفتن افزایش حقوقم هستم
[ترجمه ترگمان] من جشن گرفتن حقوق را جشن می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من جشن گرفتن حقوق را جشن می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The doctor expressed his concern over the increase in the patient's weight.
[ترجمه گوگل] دکتر از افزایش وزن بیمار ابراز نگرانی کرد
[ترجمه ترگمان] دکتر نگرانی خود را نسبت به افزایش وزن بیمار ابراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دکتر نگرانی خود را نسبت به افزایش وزن بیمار ابراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There was an increase in the number of violent crimes last year.
[ترجمه گوگل] تعداد جرایم خشونت آمیز در سال گذشته افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان] سال گذشته شاهد افزایش تعداد جرائم خشونت آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سال گذشته شاهد افزایش تعداد جرائم خشونت آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the act or process of increasing.
• مترادف: amplification, augmentation, enlargement, escalation, expansion, growth, rise
• متضاد: decrease, reduction
• مشابه: acceleration, accretion, boost, multiplication, raise, swell
• مترادف: amplification, augmentation, enlargement, escalation, expansion, growth, rise
• متضاد: decrease, reduction
• مشابه: acceleration, accretion, boost, multiplication, raise, swell
- The increase in sales has been steady over the past year.
[ترجمه گوگل] افزایش فروش در سال گذشته ثابت بوده است
[ترجمه ترگمان] افزایش فروش در طول سال گذشته ثابت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] افزایش فروش در طول سال گذشته ثابت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the amount or quantity by which something is increased.
• مترادف: augmentation, expansion, rise
• متضاد: decrease, discount
• مشابه: amplification, boost, enlargement, growth, more, swell
• مترادف: augmentation, expansion, rise
• متضاد: decrease, discount
• مشابه: amplification, boost, enlargement, growth, more, swell
- This number represents a five percent increase in cost.
[ترجمه گوگل] این عدد نشان دهنده افزایش پنج درصدی هزینه است
[ترجمه ترگمان] این عدد نشان دهنده افزایش ۵ درصدی هزینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این عدد نشان دهنده افزایش ۵ درصدی هزینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The employees are demanding an increase of two dollars per hour.
[ترجمه گوگل] کارمندان خواهان افزایش دو دلاری در ساعت هستند
[ترجمه ترگمان] کارکنان خواهان افزایش دو دلار در هر ساعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کارکنان خواهان افزایش دو دلار در هر ساعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید