incorruption


معنی: فساد ناپذیری
معانی دیگر: (قدیمی) فساد ناپذیری

جمله های نمونه

1. School incorruption education is the main path that trains the incorrupt consciousness and fair justice character of teenager, can also result the social culture to be incorrupt.
[ترجمه گوگل]آموزش فساد در مدارس اصلی ترین مسیری است که شعور فاسد و منش عدالت خواهانه نوجوان را تربیت می کند و می تواند فرهنگ اجتماعی را نیز نافساد کند
[ترجمه ترگمان]تحصیل School مسیری اصلی است که هوشیاری کامل و شخصیت منصفانه نوجوانان را آموزش می دهد و می تواند به فرهنگ اجتماعی نیز تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For this corruptible must put on incorruption, and this mortal must put on immortality.
[ترجمه گوگل]زیرا این فاسد باید بی فساد را بپوشد و این فانی باید جاودانگی بپوشد
[ترجمه ترگمان]زیرا این جسم فنا ناپذیری فساد ناپذیر خواهد شد، و این فناپذیر باید ابدیت را به فنا داده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cor. 15:5For this corruptible must put on incorruption and this mortal must put on immortality.
[ترجمه گوگل]کور 15:5 زیرا این فاسد باید بی فساد را بپوشد و این فانی باید جاودانگی بپوشد
[ترجمه ترگمان]ای بابا ۱۵: ۵ برای این جسم فنا ناپذیری فساد ناپذیر و فنا ناپذیری باید به جاودانگی داده بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, the support and motivation of incorruption system by the incorruption culture can not be underestimated.
[ترجمه گوگل]با این حال، حمایت و انگیزه نظام فساد توسط فرهنگ فساد اداری را نمی توان دست کم گرفت
[ترجمه ترگمان]با این حال، حمایت و انگیزه سیستم incorruption توسط فرهنگ incorruption را نمی توان دست کم گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So when this corruptible shall have put on incorruption, and this mortal shall have put on immortality, then shall be brought to pass the saying that is written, Death is swallowed up in victory.
[ترجمه گوگل]پس هنگامی که این فاسد بی فساد را بپوشد و این فانی جاودانگی بپوشد، آنگاه این جمله که نوشته شده است که مرگ در پیروزی بلعیده شد، تحقق خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، هنگامی که این corruptible را بر incorruption تحمیل کنیم، و این فانی جاودان باقی خواهد ماند، پس باید آن ضرب المثل را که نوشته شده پس بکشد، مرگ در پیروزی فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore, controlling a man being incorruption and not avarice must start from his inner heart.
[ترجمه گوگل]بنابراین کنترل انسان در فساد و نه بخل باید از باطن او شروع شود
[ترجمه ترگمان]از این رو، کنترل مردی که incorruption و آزمندی باشد باید از قلب درونی خود شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Performing the incorruption management in colleges and universities fulfills needs from constructing harmonious colleges and universities, and is an important part of the anti-corruption strategy.
[ترجمه گوگل]اجرای مدیریت فساد در دانشکده ها و دانشگاه ها نیازهای ایجاد دانشکده ها و دانشگاه های هماهنگ را برآورده می کند و بخش مهمی از استراتژی مبارزه با فساد است
[ترجمه ترگمان]انجام دادن مدیریت incorruption در دانشکده ها و دانشگاه ها، نیاز به ساخت کالج و دانشگاه ها را برآورده می کند، و بخش مهمی از استراتژی مبارزه با فساد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Deng Xiaoping and Jiang Zemin's thought of strengthening incorruption of the ruling party respectively represent two theoretical monuments of the ruling party's incorruption theory development.
[ترجمه گوگل]اندیشه دنگ شیائوپینگ و جیانگ زمین در مورد تقویت فساد حزب حاکم، به ترتیب نشان دهنده دو اثر نظری از توسعه تئوری عدم فساد حزب حاکم است
[ترجمه ترگمان]دنگ Xiaoping و جیانگ زیمین \" به نظر می رسد که به ترتیب دو بنای نظری مربوط به توسعه نظریه incorruption حزب حاکم را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Incorruption culture is an essential part of socialist advanced culture.
[ترجمه گوگل]فرهنگ فساد ناپذیر بخشی اساسی از فرهنگ پیشرفته سوسیالیستی است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ Incorruption بخش مهمی از فرهنگ پیشرفته سوسیالیستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It mainly involved standardizing the behaviors ofofficials and government administration, and advocating incorruption, especially in province.
[ترجمه گوگل]این امر عمدتاً شامل استانداردسازی رفتارهای مقامات و ادارات دولتی، و حمایت از فساد اداری، به ویژه در استان می شود
[ترجمه ترگمان]آن عمدتا شامل استانداردسازی رفتارها و مدیریت دولتی و طرفداری از incorruption بویژه در استان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Actually, "sex bribe" has the serious social harm, which infringes the incorruption of the national management system and honesty of national staff.
[ترجمه گوگل]در واقع «رشوه جنسی» دارای آسیب های جدی اجتماعی است که ناهنجاری در سیستم مدیریت ملی و صداقت کارکنان ملی است
[ترجمه ترگمان]در واقع، \"رشوه خواری سکس\" آسیب جدی اجتماعی دارد، که the سیستم مدیریت ملی و شرافت کارکنان ملی را نقض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Grace be with all them that love our Lord Jesus Christ in incorruption. Amen.
[ترجمه گوگل]فیض بر همه کسانی که خداوند ما عیسی مسیح را در فساد دوست دارند آمین
[ترجمه ترگمان]گریس با همه آن ها خواهد بود که مسیح را در فساد ناپذیری دوست دارد آمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The anti-corruption needs the support of culture, while the construction of the incorrupt government culture does great impact on incorruption.
[ترجمه گوگل]مبارزه با فساد به حمایت فرهنگ نیاز دارد، در حالی که ساختن فرهنگ نابسامان دولتی تاثیر زیادی بر فساد دارد
[ترجمه ترگمان]مبارزه با فساد به حمایت از فرهنگ نیاز دارد، در حالی که ساخت فرهنگ دولت incorrupt تاثیر زیادی بر incorruption دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now this I say, brethren, that flesh and blood cannot inherit the kingdom of God; neither doth corruption inherit incorruption.
[ترجمه گوگل]اکنون ای برادران، این را می گویم که گوشت و خون نمی توانند وارث ملکوت خدا شوند و فساد وارث فساد نیست
[ترجمه ترگمان]حالا که من می گویم، برادران، آن گوشت و خون نمی تواند سلطنت خداوند را به ارث ببرد؛ نه فساد و تباهی، فساد ناپذیری را به ارث می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فساد ناپذیری (اسم)
incorruption

انگلیسی به انگلیسی

• absence of corruption, quality of being incorrupt (archaic)

پیشنهاد کاربران

بپرس