incorporating == در حال استفاده
برخی از شرکت ها در حال استفاده از چت بات ها برای ارائه تجربه شخصی تر هستند
some companies are incorporating chatbots to provide more personalized experience
برخی از شرکت ها در حال استفاده از چت بات ها برای ارائه تجربه شخصی تر هستند
ایجاد شخصیت حقوقی ( برای شرکت )
شامل. . . ، حاوی. . .
خوراندن [داده در سیستم]
یکپارچه سازی
درنظرگرفتن
لحاظ نمودن
شاملِ، مشتمل بر، دربردارنده ی، دربرگیرنده ی، مرکب از، دارایِ
تلفیق کننده، ادغام کننده، ترکیب کننده، تشکیل دهنده، شکل دهنده
تلفیق، ادغام، درآمیختگی، اختلاط، ترکیب، شمول
تلفیق کننده، ادغام کننده، ترکیب کننده، تشکیل دهنده، شکل دهنده
تلفیق، ادغام، درآمیختگی، اختلاط، ترکیب، شمول
گنجاندن
گنجاندن، نشان دادن
بکارگیری
ملاحظه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)