incorporating

پیشنهاد کاربران

شامل. . . ، حاوی. . .
خوراندن [داده در سیستم]
یکپارچه سازی
درنظرگرفتن
لحاظ نمودن
شاملِ، مشتمل بر، دربردارنده ی، دربرگیرنده ی، مرکب از، دارایِ
تلفیق کننده، ادغام کننده، ترکیب کننده، تشکیل دهنده، شکل دهنده
تلفیق، ادغام، درآمیختگی، اختلاط، ترکیب، شمول
گنجاندن
گنجاندن، نشان دادن
بکارگیری
ملاحظه

بپرس