1. an incontestable victory in the elections
پیروزی مسلم در انتخابات
2. There is now incontestable evidence that the killings did take place.
[ترجمه گوگل]اکنون شواهد غیرقابل انکاری وجود دارد که این قتل ها واقعاً انجام شده است
[ترجمه ترگمان]اکنون شواهد روشنی وجود دارد مبنی بر این که این قتل ها صورت گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We had incontestable proof of her innocence.
[ترجمه گوگل]ما مدرک غیرقابل انکاری دال بر بی گناهی او داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما دلیل روشنی برای بی گناهی او نداشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His claim to the land is incontestable.
[ترجمه گوگل]ادعای او در مورد زمین غیرقابل انکار است
[ترجمه ترگمان]ادعای او در مورد زمین غیرقابل انکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Many investigations involve cases where the evidence is incontestable.
[ترجمه گوگل]بسیاری از تحقیقات شامل مواردی است که شواهد غیرقابل انکار هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تحقیقات شامل مواردی هستند که شواهد در آن ها غیرقابل انکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Incontestable clause astrict the insurer's right based on strict obligations to disclose, to protect the policy holder's legitimate interests based on expectation and trust.
[ترجمه گوگل]بند غیرقابل انکار حق بیمه گذار را بر اساس تعهدات دقیق برای افشا، برای حفاظت از منافع قانونی دارنده بیمه نامه بر اساس انتظار و اعتماد محدود می کند
[ترجمه ترگمان]شرط incontestable حق بیمه گر را براساس تعهدات شدید برای افشای، حفظ منافع قانونی نگهدارنده مبتنی بر انتظارات و اعتماد تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is incontestable that the patent technology implementation and industrialization are low here in China.
[ترجمه گوگل]این غیرقابل انکار است که پیاده سازی و صنعتی سازی فناوری ثبت اختراع در اینجا در چین پایین است
[ترجمه ترگمان]واضح است که پیاده سازی فن آوری ثبت اختراع و صنعتی سازی در اینجا در چین کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The proof was incontestable – he had no choice but to admit defeat and plead guilty.
[ترجمه گوگل]اثبات غیرقابل انکار بود - او چاره ای جز قبول شکست و اعتراف به گناه نداشت
[ترجمه ترگمان]این مدرک غیرقابل بحث بود - هیچ انتخابی جز اعتراف به شکست و التماس کردن نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But, when the times comes, his proposers look as if they will have an incontestable piece of evidence.
[ترجمه گوگل]اما وقتی زمانش فرا می رسد، پیشنهاد دهندگان او به نظر می رسد که مدرکی غیرقابل انکار خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]اما، وقتی زمان فرا برسد، proposers به نظر می رسد که شاهد یک مدرک غیرقابل انکار از مدارک باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He rather hoped she would complain so he could point out that incontestable fact.
[ترجمه گوگل]او بیشتر امیدوار بود که او شکایت کند تا بتواند به این واقعیت غیرقابل انکار اشاره کند
[ترجمه ترگمان]او امیدوار بود که او از این موضوع شکایت کند تا بتواند این حقیقت بی چون و چرا را به خود جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Cultural studies also underestimate the importance of racism which is an incontestable fact in the lives of many black people.
[ترجمه گوگل]مطالعات فرهنگی همچنین اهمیت نژادپرستی را که یک واقعیت غیرقابل انکار در زندگی بسیاری از سیاه پوستان است، دست کم می گیرند
[ترجمه ترگمان]مطالعات فرهنگی اهمیت نژادپرستی را دست کم می گیرند که یک واقعیت مسلم در زندگی بسیاری از افراد سیاه پوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If be duty already, manage person is in charge of, incontestable meeting produces a problem.
[ترجمه گوگل]اگر قبلاً وظیفه داشته باشید، مدیر مسئول آن است، جلسه غیرقابل اعتراض مشکل ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]اگر در حال حاضر وظیفه داشته باشید، مدیریت فرد مسیول نشست بی نظیر است، یک مشکل ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It caused him to seek to embellish his most incontestable achievements.
[ترجمه گوگل]این باعث شد که او به دنبال زینت بخشیدن به غیرقابل انکارترین دستاوردهای خود باشد
[ترجمه ترگمان]این امر باعث شد که او به دنبال embellish دستاوردهای غیرقابل انکار خود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید