1. It's inconstancy, but not inability, that's to be feared.
[ترجمه گوگل]این ناپایداری است، اما ناتوانی نیست، باید از آن ترسید
[ترجمه ترگمان]این inconstancy، اما نه از ناتوانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این inconstancy، اما نه از ناتوانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His inconstancy infuriated liberals, who felt betrayed, and Republicans, whose positions he seemed to be stealing.
[ترجمه گوگل]بی ثباتی او باعث خشم لیبرال ها شد که احساس می کردند به آنها خیانت شده است و جمهوری خواهانی که به نظر می رسید مواضع آنها را می دزدد
[ترجمه ترگمان]بی ثباتی او، لیبرال ها را، که به خود خیانت کرده بودند، و جمهوری خواهان، که موقعیت او به نظر می رسید دزدی کرده است، برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بی ثباتی او، لیبرال ها را، که به خود خیانت کرده بودند، و جمهوری خواهان، که موقعیت او به نظر می رسید دزدی کرده است، برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But maybe this ideal state of inconstancy we advocate only makes for fitter participants in capitalism.
[ترجمه گوگل]اما شاید این وضعیت ایدهآل بیثباتی که ما از آن دفاع میکنیم، فقط برای شرکتکنندگان مناسبتری در سرمایهداری ایجاد میکند
[ترجمه ترگمان]اما شاید این وضعیت ایده آل بی ثباتی و بی ثباتی است که ما فقط برای شرکت کنندگان مناسب تر در سرمایه داری فراهم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما شاید این وضعیت ایده آل بی ثباتی و بی ثباتی است که ما فقط برای شرکت کنندگان مناسب تر در سرمایه داری فراهم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It must be a confession of his inconstancy and confirm their separation forever.
[ترجمه گوگل]این باید اعتراف به عدم ثبات او باشد و جدایی آنها را برای همیشه تایید کند
[ترجمه ترگمان]این باید یک اعتراف از inconstancy باشد و برای همیشه separation را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این باید یک اعتراف از inconstancy باشد و برای همیشه separation را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There is nothing in this world constant, but inconstancy. —Jonathan Swift.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز در این دنیا ثابت نیست، جز بی ثباتی - جاناتان سویفت
[ترجمه ترگمان]در این دنیا هیچ چیز ثابت نیست، اما بی ثباتی! - جاناتان سویفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این دنیا هیچ چیز ثابت نیست، اما بی ثباتی! - جاناتان سویفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Inconstancy of social thoughts in western urban planning gives some references for us.
[ترجمه گوگل]ناهماهنگی افکار اجتماعی در شهرسازی غرب، ارجاعاتی به ما می دهد
[ترجمه ترگمان]تمرکز افکار اجتماعی در برنامه ریزی شهری غربی برخی از منابع را به ما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمرکز افکار اجتماعی در برنامه ریزی شهری غربی برخی از منابع را به ما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. On the other hand, inconstancy often results in failure.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، عدم ثبات اغلب منجر به شکست می شود
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، بی ثباتی و تزلزل اغلب منجر به شکست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، بی ثباتی و تزلزل اغلب منجر به شکست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Thus, just as earlier theories have explained the mobility of the continents. So hot spots may explain their mutability (inconstancy).
[ترجمه گوگل]بنابراین، همانطور که نظریه های قبلی تحرک قاره ها را توضیح داده اند بنابراین نقاط داغ ممکن است تغییرپذیری (ناپایداری) آنها را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، همان طور که نظریه های قبلی تحرک قاره ها را توضیح داده اند بنابراین، نقاط داغ ممکن است تغییرپذیری آن ها را توضیح دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، همان طور که نظریه های قبلی تحرک قاره ها را توضیح داده اند بنابراین، نقاط داغ ممکن است تغییرپذیری آن ها را توضیح دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Constancy is therefore inconstancy held in check and confined to the same object.
[ترجمه گوگل]بنابراین ثبات ناپایداری است که در کنترل و محدود به همان شی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین بی ثباتی و بی ثباتی به خاطر همین است که به یک هدف محدود و منحصر به فرد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین بی ثباتی و بی ثباتی به خاطر همین است که به یک هدف محدود و منحصر به فرد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Inconstancy of life is the constant theme in Chinese and Japanese literary classics.
[ترجمه گوگل]بی ثباتی زندگی موضوع ثابت کلاسیک های ادبی چینی و ژاپنی است
[ترجمه ترگمان]Inconstancy زندگی یک موضوع ثابت در آثار کلاسیک ادبی چینی و ژاپنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Inconstancy زندگی یک موضوع ثابت در آثار کلاسیک ادبی چینی و ژاپنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Inconstancy is the cause of disaster, which results in separation and death.
[ترجمه گوگل]بی ثباتی عامل فاجعه است که منجر به جدایی و مرگ می شود
[ترجمه ترگمان]Inconstancy علت فاجعه است که منجر به جدایی و مرگ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Inconstancy علت فاجعه است که منجر به جدایی و مرگ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Without this solid foundation, thinking about inconstancy, stress, or not - self can get really disorienting.
[ترجمه گوگل]بدون این پایه مستحکم، فکر کردن به بی ثباتی، استرس یا نبودن - خود می تواند واقعاً منحرف شود
[ترجمه ترگمان]بدون این پایه و اساس محکم، فکر کردن در مورد بی ثباتی، استرس، یا عدم اعتماد به نفس می تواند واقعا گمراه کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدون این پایه و اساس محکم، فکر کردن در مورد بی ثباتی، استرس، یا عدم اعتماد به نفس می تواند واقعا گمراه کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Thus just as earlier theories have explained the mobility of the continents, so hot spots may explain their mutability (inconstancy).
[ترجمه گوگل]بنابراین همانطور که تئوری های قبلی تحرک قاره ها را توضیح داده اند، نقاط داغ نیز ممکن است تغییرپذیری (ناپایداری) آنها را توضیح دهند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، همانطور که تیوریهای اولیه تحرک قاره ها را توضیح داده اند، بنابراین نقاط داغ ممکن است تغییرپذیری آن ها را توضیح دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، همانطور که تیوریهای اولیه تحرک قاره ها را توضیح داده اند، بنابراین نقاط داغ ممکن است تغییرپذیری آن ها را توضیح دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Its inconstancy and low gain makes that it is only present in 50 % of the subjects.
[ترجمه گوگل]عدم ثبات و بهره کم آن باعث می شود که فقط در 50 درصد از افراد وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بی ثباتی آن و سود پایین آن باعث می شود که تنها در ۵۰ % از سوژه ها حضور داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بی ثباتی آن و سود پایین آن باعث می شود که تنها در ۵۰ % از سوژه ها حضور داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In contrast, inconstancy often results in failure.
[ترجمه گوگل]در مقابل، عدم ثبات اغلب منجر به شکست می شود
[ترجمه ترگمان]در مقابل، بی ثباتی و بی ثباتی اغلب منجر به شکست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مقابل، بی ثباتی و بی ثباتی اغلب منجر به شکست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید