1. Over the years, because of the inconsequence of scientific methods, many kinds of pests produced resistance in many areas generally.
[ترجمه گوگل]در طول سالیان متمادی، به دلیل بی نتیجه بودن روش های علمی، بسیاری از آفات در بسیاری از مناطق به طور کلی مقاومت ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]در طول سال ها، به دلیل عدم وجود روش های علمی، بسیاری از انواع آفات در بسیاری از مناطق مقاومت ایجاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در طول سال ها، به دلیل عدم وجود روش های علمی، بسیاری از انواع آفات در بسیاری از مناطق مقاومت ایجاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There must be an inconsequence system behind any social conflict, so as to resolve these problems we have to make interest equity to the system.
[ترجمه گوگل]در پس هر تعارض اجتماعی باید یک سیستم بینتیجه وجود داشته باشد، بنابراین برای حل این مشکلات باید عدالت را در سیستم ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]باید یک سیستم inconsequence در پشت هر تعارض اجتماعی وجود داشته باشد، به طوری که برای حل این مشکلات باید منافع بهره را به سیستم تبدیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باید یک سیستم inconsequence در پشت هر تعارض اجتماعی وجود داشته باشد، به طوری که برای حل این مشکلات باید منافع بهره را به سیستم تبدیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The mingling of inconsequence belongs to us all.
[ترجمه گوگل]اختلاط بی نتیجه بودن متعلق به همه ماست
[ترجمه ترگمان]مخلوط شدن به غیر طبیعی به همه ما تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مخلوط شدن به غیر طبیعی به همه ما تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. An inconsequence cognition has generally existed in college physics teaching material that separates electric field from magnetic field, which has derived some discrepancy.
[ترجمه گوگل]یک شناخت بی نتیجه عموماً در مواد آموزشی فیزیک کالج وجود دارد که میدان الکتریکی را از میدان مغناطیسی جدا میکند، که برخی از اختلافات را به وجود آورده است
[ترجمه ترگمان]یک شناخت inconsequence به طور کلی در فیزیک دانشگاهی وجود دارد که میدان الکتریکی را از میدان مغناطیسی جدا می کند، که برخی از آن ها را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک شناخت inconsequence به طور کلی در فیزیک دانشگاهی وجود دارد که میدان الکتریکی را از میدان مغناطیسی جدا می کند، که برخی از آن ها را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. At the same time, inconsequence of the insufficient export growth and consumption demand and government investment lacking persistence, Chinese economy will be at a standstill.
[ترجمه گوگل]در عین حال، به دلیل رشد ناکافی صادرات و تقاضای مصرف و عدم تداوم سرمایه گذاری دولتی، اقتصاد چین در حالت رکود قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]در عین حال، عدم تمایل به رشد ناکافی صادرات و تقاضای مصرف و سرمایه گذاری دولتی که تداوم ندارند، اقتصاد چین متوقف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عین حال، عدم تمایل به رشد ناکافی صادرات و تقاضای مصرف و سرمایه گذاری دولتی که تداوم ندارند، اقتصاد چین متوقف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. When 2 I resolved to write books inconsequence of no achievements in science and philosophy.
[ترجمه گوگل]وقتی 2 تصمیم گرفتم کتاب بنویسم بدون هیچ دستاوردی در علم و فلسفه
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ۲ بر آن شدم که کتاب هایی درباره عدم موفقیت در علم و فلسفه بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ۲ بر آن شدم که کتاب هایی درباره عدم موفقیت در علم و فلسفه بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The property rights and managerial authority are not divided. The structure of Governing Board system is inconsequence etc.
[ترجمه گوگل]حقوق مالکیت و اختیارات مدیریتی تقسیم نشده است ساختار سیستم هیئت حاکمه بی نتیجه است و غیره
[ترجمه ترگمان]حقوق مالکیت و قدرت مدیریتی تقسیم نمی شوند ساختار سیستم حکومتی وابسته به آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حقوق مالکیت و قدرت مدیریتی تقسیم نمی شوند ساختار سیستم حکومتی وابسته به آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I was with people who had shed all the inconsequence of earlier life.
[ترجمه گوگل]من با مردمی بودم که تمام عواقب زندگی قبلی را کنار گذاشته بودند
[ترجمه ترگمان]من با مردمی بودم که همه the زندگی قبلی را ریخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من با مردمی بودم که همه the زندگی قبلی را ریخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Knowing full well that men could abolish poverty, you are nevertheless aware of its eternity and you feel a bitter anxiety in which man appears in all his petty inconsequence.
[ترجمه گوگل]به خوبی میدانی که انسانها میتوانند فقر را از بین ببرند، با این حال از ابدیت آن آگاه هستی و اضطراب تلخی را احساس میکنی که در آن انسان با تمام بیتوجهیهای کوچکش ظاهر میشود
[ترجمه ترگمان]با آگاهی کامل از اینکه مردان می توانند فقر را از بین ببرند، با این حال از ابدیت خود آگاه هستید و اضطراب تلخی را در آن احساس می کنید که در آن انسان در همه inconsequence ناچیز خود ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با آگاهی کامل از اینکه مردان می توانند فقر را از بین ببرند، با این حال از ابدیت خود آگاه هستید و اضطراب تلخی را در آن احساس می کنید که در آن انسان در همه inconsequence ناچیز خود ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. At present, the main problem of functions and development potential of the modern logistics of our country is the faultiness of modern logistics system and inconsequence of the operation of logistics.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مشکل اصلی کارکردها و پتانسیل توسعه لجستیک نوین کشورمان، معیوب بودن سیستم لجستیک مدرن و بی نتیجه بودن عملکرد لجستیک است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، مساله اصلی توابع و پتانسیل توسعه لجستیک مدرن کشور ما the سیستم لجستیک مدرن و عدم وابستگی به عملیات لجستیک می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، مساله اصلی توابع و پتانسیل توسعه لجستیک مدرن کشور ما the سیستم لجستیک مدرن و عدم وابستگی به عملیات لجستیک می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Therefore, during the procedure of criticism, they pointed out the inconsequence of traditional bourgeois democracy.
[ترجمه گوگل]از این رو، در جریان نقد، به بی نتیجه بودن دموکراسی سنتی بورژوازی اشاره کردند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در طول روند انتقادها، آن ها به عدم وجود دموکراسی بورژوا اشاره کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در طول روند انتقادها، آن ها به عدم وجود دموکراسی بورژوا اشاره کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I tell how there may be a better wildness of logic than of inconsequence.
[ترجمه گوگل]من می گویم که چگونه ممکن است وحشی منطق بهتر از بی نتیجه بودن وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به خودم می گویم که ممکن است منطقی از منطقی بودن منطقی باشد تا این که این موضوع غیر طبیعی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خودم می گویم که ممکن است منطقی از منطقی بودن منطقی باشد تا این که این موضوع غیر طبیعی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He tried lecturing in California again with great success in the style of zany inconsequence.
[ترجمه گوگل]او دوباره سعی کرد در کالیفرنیا سخنرانی کند و با موفقیت بزرگی به سبک بی نتیجه بودن جنون آمیز سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]او یک بار دیگر با موفقیت بزرگی در کالیفرنیا سخنرانی کرد و آن را به صورت zany و inconsequence درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک بار دیگر با موفقیت بزرگی در کالیفرنیا سخنرانی کرد و آن را به صورت zany و inconsequence درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Secondly, I detailedly describe the problems that exist in curriculum provision of Higher Vocational Education and search out the roots which bring on its inconsequence .
[ترجمه گوگل]ثانیاً مشکلاتی را که در ارائه برنامه درسی آموزش عالی حرفهای وجود دارد را به تفصیل شرح میدهم و ریشههایی را جستجو میکنم که پیامدهای آن را به دنبال دارد
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، من مشکلات موجود در برنامه آموزشی آموزش عالی حرفه ای و جستجو ریشه های آن را توصیف می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، من مشکلات موجود در برنامه آموزشی آموزش عالی حرفه ای و جستجو ریشه های آن را توصیف می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In consequence he lost his place.
[ترجمه گوگل]در نتیجه جای خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه جای خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه جای خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. In consequence of your bad work I am forced to dismiss you.
[ترجمه گوگل]در نتیجه کار بد شما مجبورم شما را اخراج کنم
[ترجمه ترگمان]در نتیجه کار بد تو مجبور شدم تو را اخراج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه کار بد تو مجبور شدم تو را اخراج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She was found guilty, and lost her job in consequence .
[ترجمه گوگل]او مجرم شناخته شد و در نتیجه کار خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]او گناهکار شناخته شد و شغلش را در نتیجه از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او گناهکار شناخته شد و شغلش را در نتیجه از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. His death was totally unexpected and, in consequence, no plans had been made for his replacement.
[ترجمه گوگل]مرگ او کاملا غیرمنتظره بود و در نتیجه هیچ برنامه ای برای جایگزینی او انجام نشده بود
[ترجمه ترگمان]مرگ او کاملا غیر منتظره بود و در نتیجه هیچ برنامه ای برای جایگزین او ساخته نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرگ او کاملا غیر منتظره بود و در نتیجه هیچ برنامه ای برای جایگزین او ساخته نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. She was over the age limit and, in consequence, her application was rejected.
[ترجمه گوگل]او بیش از حد سنی بود و در نتیجه درخواست او رد شد
[ترجمه ترگمان]او در حد سنی بود و در نتیجه درخواست او رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در حد سنی بود و در نتیجه درخواست او رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. The child was born deformed in consequence of an injury to its mother.
[ترجمه گوگل]این کودک در اثر جراحتی که به مادرش وارد شده بود با تغییر شکل بدنیا آمد
[ترجمه ترگمان]کودک در نتیجه آسیب به مادرش از شکل افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کودک در نتیجه آسیب به مادرش از شکل افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. In consequence of the agreement, Mr. Mahmoud gave up possession to the landlord.
[ترجمه گوگل]در نتیجه توافق، آقای محمود مالکیت خود را به صاحبخانه واگذار کرد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه موافقت آقای محمود به صاحب مسافرخانه رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه موافقت آقای محمود به صاحب مسافرخانه رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. In consequence we have developed restrictive practices and engineering, at best, are only partially aware of the business objectives.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ما شیوه های محدودکننده ای را توسعه داده ایم و مهندسی، در بهترین حالت، فقط تا حدی از اهداف تجاری آگاه است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ما اعمال محدود کننده و مهندسی را در بهترین حالت توسعه دادیم، تنها تا حدی از اهداف تجاری آگاه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ما اعمال محدود کننده و مهندسی را در بهترین حالت توسعه دادیم، تنها تا حدی از اهداف تجاری آگاه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. In consequence we must insist that staff moving about the building on their own should not use the lifts.
[ترجمه گوگل]در نتیجه ما باید اصرار داشته باشیم که کارکنانی که به تنهایی در ساختمان حرکت می کنند نباید از آسانسور استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ما باید اصرار کنیم که پرسنل در حال حرکت در اطراف ساختمان نباید از آسانسور استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ما باید اصرار کنیم که پرسنل در حال حرکت در اطراف ساختمان نباید از آسانسور استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. In consequence, these objectives have been relegated, in many cases, to the hidden curriculum and pastoral concerns.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، این اهداف در بسیاری از موارد به برنامه درسی پنهان و دغدغه های شبانی تنزل یافته است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این اهداف در بسیاری از موارد به برنامه درسی مخفی و نگرانی های شبانی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این اهداف در بسیاری از موارد به برنامه درسی مخفی و نگرانی های شبانی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. In consequence, simple statistical techniques are used to characterize the grain size distribution data.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، از تکنیکهای آماری ساده برای توصیف دادههای توزیع اندازه دانه استفاده میشود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، از تکنیک های آماری ساده برای مشخص کردن داده های توزیع اندازه دانه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، از تکنیک های آماری ساده برای مشخص کردن داده های توزیع اندازه دانه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. In consequence he was a man in battle with his own conscience.
[ترجمه گوگل]در نتیجه او مردی در نبرد با وجدان خود بود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، او مردی بود که با وجدان خود مبارزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، او مردی بود که با وجدان خود مبارزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. The reciprocity is asymmetrical and in consequence it has a proclivity for extending outwards into a network.
[ترجمه گوگل]رابطه متقابل نامتقارن است و در نتیجه تمایلی برای گسترش به بیرون در یک شبکه دارد
[ترجمه ترگمان]عمل متقابل نامتقارن است و در نتیجه یک proclivity برای گسترش به سمت بیرون در یک شبکه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عمل متقابل نامتقارن است و در نتیجه یک proclivity برای گسترش به سمت بیرون در یک شبکه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. In consequence they hoped for fellowship with others in the cause with particular ardour.
[ترجمه گوگل]در نتیجه آنها با شور و اشتیاق خاصی به مشارکت با دیگران در این امر امیدوار بودند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه امیدوار بودند که دیگران با شور و شوق خاصی با دیگران هم کاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه امیدوار بودند که دیگران با شور و شوق خاصی با دیگران هم کاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. In consequence, the message contained within a going concern qualification may merely confuse users of financial statements.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، پیام مندرج در صلاحیت تداوم فعالیت ممکن است صرفاً استفاده کنندگان صورت های مالی را گیج کند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، پیام موجود در یک صلاحیت لازم ممکن است صرفا کاربران اظهارنامه های مالی را گیج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، پیام موجود در یک صلاحیت لازم ممکن است صرفا کاربران اظهارنامه های مالی را گیج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید