1. color is inconceivable to those born blind
برای کسانی که کور به دنیا آمده اند رنگ قابل ادراک نیست.
2. It's almost inconceivable that a handicapped girl is very independent and lives all alone.
[ترجمه گوگل]تقریبا غیرقابل تصور است که یک دختر معلول بسیار مستقل باشد و تنها زندگی کند
[ترجمه ترگمان]بعید است که یک دختر معلول بسیار مستقل باشد و تنها زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She found the idea quite inconceivable.
[ترجمه گوگل]او این ایده را کاملا غیرقابل تصور یافت
[ترجمه ترگمان]کاملا باور نکردنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Colour is inconceivable to people born blind.
[ترجمه گوگل]رنگ برای افراد نابینا قابل تصور نیست
[ترجمه ترگمان]رنگ برای افرادی که کور به دنیا می آیند غیرقابل تصور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The idea that they might not win was inconceivable to them.
[ترجمه گوگل]این تصور که آنها ممکن است برنده نشوند برای آنها غیرقابل تصور بود
[ترجمه ترگمان]این فکر که ممکن است آن ها پیروز شوند، غیرقابل تصور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is inconceivable that the minister was not aware of the problem.
[ترجمه گوگل]نمی توان تصور کرد که وزیر از مشکل آگاه نبوده است
[ترجمه ترگمان]غیرقابل تصور است که وزیر از مشکل آگاه نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It would be inconceivable for her to change her mind.
[ترجمه گوگل]برای او غیرقابل تصور است که نظرش را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]برای او غیرقابل تصور بود که نظرش را عوض کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was inconceivable to me that Toby could have been my attacker.
[ترجمه گوگل]برای من غیرقابل تصور بود که توبی بتواند مهاجم من باشد
[ترجمه ترگمان]برای من غیرقابل درک بود که تو \"توبی\" مهاجم من بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He can't go on holiday alone; it's inconceivable.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند به تنهایی به تعطیلات برود غیر قابل تصور است
[ترجمه ترگمان]به تنهایی نمی تواند به تعطیلات برود؛ غیرقابل تصور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This sort of work would have been inconceivable before the advent of microprocessors.
[ترجمه گوگل]این نوع کار قبل از ظهور ریزپردازنده ها قابل تصور نبود
[ترجمه ترگمان]این نوع کار قبل از ظهور of غیرقابل تصور خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It once seemed inconceivable to everyone that men should travel to the moon.
[ترجمه گوگل]زمانی برای همه غیرقابل تصور به نظر می رسید که مردان باید به ماه سفر کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همه مردان باید به ماه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Then the inconceivable happened-I lost my job.
[ترجمه گوگل]سپس اتفاق غیرقابل تصوری رخ داد - من شغلم را از دست دادم
[ترجمه ترگمان]پس این اتفاق غیر ممکن افتاد - من شغلم رو از دست دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is inconceivable that a man in such a powerful position could act so unwisely.
[ترجمه گوگل]غیرقابل تصور است که مردی در چنین موقعیت قدرتمندی بتواند چنین نابخردانه عمل کند
[ترجمه ترگمان]باور کردنی نیست که مردی در چنین موقعیت قدرتمندی بتواند چنین عملی را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The thought of leaving her family was inconceivable to her.
[ترجمه گوگل]فکر ترک خانواده برای او غیرقابل تصور بود
[ترجمه ترگمان]فکر رفتن به خانواده اش غیرقابل تصور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید