1. the skull that had remained incognito for decades
جمجمه ای که چندین دهه ناشناخته مانده بود.
2. Hotel inspectors have to travel incognito.
[ترجمه گوگل]بازرسان هتل باید به صورت ناشناس سفر کنند
[ترجمه ترگمان]بازرسان هتل باید به طور ناشناس سفر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Movie stars often prefer to travel incognito.
[ترجمه گوگل]ستاره های سینما اغلب ترجیح می دهند به صورت ناشناس سفر کنند
[ترجمه ترگمان]ستاره های فیلم اغلب ترجیح می دهند به صورت ناشناس سفر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That night, Lenin travelled incognito to the party headquarters.
[ترجمه گوگل]آن شب، لنین به صورت ناشناس به مقر حزب رفت
[ترجمه ترگمان]آن شب لنین به طور ناشناس به مرکز فرماندهی گروه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The prince often travelled abroad incognito.
[ترجمه گوگل]شاهزاده اغلب به صورت ناشناس به خارج از کشور سفر می کرد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده اغلب به طور ناشناس به خارج سفر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Edward returns incognito, however, and after various complications is reunited with his sweetheart, Mary Fielding.
[ترجمه گوگل]با این حال، ادوارد به صورت ناشناس باز می گردد و پس از پیچیدگی های مختلف دوباره با معشوقه خود، مری فیلدینگ، متحد می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، ادوارد به طور ناشناس بر می گردد، و بعد از پیچیدگی های گوناگون، با معشوقه او، مری فیلدینگ، آشنا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The prince travelled incognito to avoid crowds and ceremonies.
[ترجمه گوگل]شاهزاده برای دوری از ازدحام و مراسم به صورت ناشناس سفر کرد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده به طور ناشناس سفر کرد تا از جمعیت و تشریفات احتراز جوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Till we can achieve something, let us live incognito, say I.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که بتوانیم به چیزی برسیم، بگذار ناشناس زندگی کنیم
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که بتوانیم به چیزی دست پیدا کنیم، به طور ناشناس زندگی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I dismissed my old man here, and stayed incognito for three or four days.
[ترجمه گوگل]من پیرمردم را اینجا اخراج کردم و سه چهار روز در حالت ناشناس ماندم
[ترجمه ترگمان]من پیرمرد را مرخص کردم و برای سه یا چهار روز ناشناس ماندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You can open a link in an incognito window by right-clicking the link and selecting Open link in incognito window.
[ترجمه گوگل]میتوانید با کلیک راست روی پیوند و انتخاب باز کردن پیوند در پنجره ناشناس، پیوندی را در پنجره ناشناس باز کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با کلیک راست لینک و انتخاب پیوند باز در پنجره ناشناس، پیوندی را در یک پنجره ناشناس باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Traveling incognito is all but impossible.
[ترجمه گوگل]سفر ناشناس کاملا غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]ناشناس مسافرت همه چیز غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Examine passed OK and incognito word.
[ترجمه گوگل]بررسی تایید شده و کلمه ناشناس
[ترجمه ترگمان]معاینه خوب و ناشناس را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When dealing with data from incognito windows, do your best to honor this promise.
[ترجمه گوگل]هنگامی که با داده های پنجره های ناشناس سروکار دارید، تمام تلاش خود را برای رعایت این وعده انجام دهید
[ترجمه ترگمان]زمانی که با اطلاعات از پنجره های ناشناس سر و کار دارید، نهایت تلاش خود را بکنید تا به این وعده احترام بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In Holland he lived incognito as a carpenter in the shipyards of the east India company.
[ترجمه گوگل]او در هلند به صورت ناشناس به عنوان نجار در کارخانه های کشتی سازی شرکت هند شرقی زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]در هولاند به عنوان نجار در کارخانه های کشتی سازی شرق هند به طور ناشناس زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید