inclosure

/ɪnˈkloʊʒə//ɪnˈkləʊʒə/

معنی: حصار، چهار دیواری، چینهکشیدن
معانی دیگر: رجوع شود به: enclosure، inclose چهار دیواری، محصور کردن

جمله های نمونه

1. Pen read Costigan's letter and its inclosure mechanically, hardly knowing what was before his eys.
[ترجمه گوگل]قلم نامه کاستیگان و ضمیمه آن را به صورت مکانیکی خواند و به سختی می دانست که چه چیزی در مقابل چشمانش بود
[ترجمه ترگمان]نامه Costigan را خواند و به طور خودکار به هم نزدیک شد، به زحمت می دانست که قبل از eys چه می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The inclosure is marine invoice, please check.
[ترجمه گوگل]ضمیمه فاکتور دریایی است، لطفا بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]The فاکتور دریایی است، لطفا بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The inner part of box body is installed with nylon gauze which has an inclosure structure.
[ترجمه گوگل]قسمت داخلی بدنه جعبه با گاز نایلونی تعبیه شده است که دارای ساختاری درپوش است
[ترجمه ترگمان]قسمت داخلی بدنه جعبه با توری نایلونی که دارای ساختار inclosure است نصب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In addition can you help me to fill out the inclosure forms. thank you!
[ترجمه گوگل]علاوه بر این می توانید به من کمک کنید تا فرم های ضمیمه را پر کنم متشکرم!
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، شما می توانید به من کمک کنید فرم های inclosure را پر کنید متشکرم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We are an authentication thing because we do not know probably and have done the inclosure again.
[ترجمه گوگل]ما یک چیز احراز هویت هستیم زیرا احتمالاً نمی دانیم و دوباره احراز هویت را انجام داده ایم
[ترجمه ترگمان]ما یک کار تایید کننده هستیم، زیرا ما احتمالا نمی دانیم و دوباره آن را انجام داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We confirm the color again and wish that we should set to an inclosure file color.
[ترجمه گوگل]رنگ را دوباره تأیید می کنیم و آرزو می کنیم که رنگ فایل محتوی را تنظیم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما دوباره رنگ را تایید می کنیم و آرزو می کنیم که باید یک رنگ فایل inclosure تنظیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We an authentication thing because we do not know probably and have done the inclosure again.
[ترجمه گوگل]ما یک چیز احراز هویت هستیم زیرا احتمالاً نمی دانیم و دوباره احراز هویت را انجام داده ایم
[ترجمه ترگمان]ما یک کار تایید کننده هستیم، چون ما احتمالا نمی دانیم و دوباره آن را انجام داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حصار (اسم)
fort, hag, enclosure, enceinte, fold, barrier, fencing, fence, barracoon, wall, hedge, haw, cramp, kraal, inclosure, paddock

چهار دیواری (اسم)
enclosure, inclosure, private house, quadrangle

چینه کشیدن (اسم)
inclosure

انگلیسی به انگلیسی

• act of inclosing; something which surrounds or confines a piece of land; piece of land which is surrounded by some barrier; something which is sent in an envelope along with a letter (also enclosure)

پیشنهاد کاربران

بپرس