inclinable

/ɪnˈklaɪnəbəl//ɪnˈklaɪnəbl/

متمایل، موافق، متوافق، مایل، مساعد

جمله های نمونه

1. The principle and performance of the inclinable reticlemethod are introduced in the peper.
[ترجمه گوگل]اصل و عملکرد روش رتیکل مایل در فلفل معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]اصل و عملکرد of reticlemethod در the معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They are inclinable to our proposal.
[ترجمه گوگل]آنها به پیشنهاد ما تمایل دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها به پیشنهاد ما پایبند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is an inclinable increase for spindle-shaped cells during cell culture.
[ترجمه گوگل]در طول کشت سلولی، سلول های دوکی شکل افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]یک افزایش inclinable برای سلول های spindle شکل در طول کشت سلول وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. J23 series open-type inclinable press is widely applicable.
[ترجمه گوگل]پرس شیبدار نوع باز سری J23 به طور گسترده قابل استفاده است
[ترجمه ترگمان]سری J۲۳ از نوع باز است که به طور گسترده قابل اجرا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results reveal that self-ignition is inclinable to occur in the expansion ramp, and two auto ignition mechanics are employed.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که خودسوختگی در سطح شیبدار انبساط تمایل دارد و از دو مکانیک احتراق خودکار استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که احتراق خود - احتراق در مسیرهای توسعه رخ می دهد و دو مکانیک احتراق خودکار به کار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The disparity of strength between operators and consumers makes their actual statuses unequal, so to realize social fairness requires the arrangements of inclinable policy to protect consumers.
[ترجمه گوگل]نابرابری قدرت بین اپراتورها و مصرف کنندگان وضعیت واقعی آنها را نابرابر می کند، بنابراین برای تحقق عدالت اجتماعی نیاز به ترتیبات سیاست های متمایل برای حمایت از مصرف کنندگان است
[ترجمه ترگمان]اختلاف قدرت بین اپراتورها و مصرف کنندگان وضعیت واقعی شان را نابرابر می کند، بنابراین برای تحقق عدالت اجتماعی نیازمند آرایش سیاست inclinable برای حفاظت از مصرف کنندگان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Each cylindrical bore accommodates a piston that can move in a longitudinal direction and is supported on a swash plate, which is inclinable around at least one pivoting axis.
[ترجمه گوگل]هر سوراخ استوانه‌ای پیستونی را در خود جای می‌دهد که می‌تواند در جهت طولی حرکت کند و روی صفحه‌ای که حداقل حول یک محور چرخشی متمایل است، حمایت می‌شود
[ترجمه ترگمان]هر استوانه ای دارای یک پیستون است که می تواند در جهت طولی حرکت کند و بر روی یک صفحه لغزنده (swash)حرکت کند که در اطراف یک محور چرخش قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tending, having a tendency; sympathetic, favorable; capable of being inclined or sloped

پیشنهاد کاربران

بپرس