incivility

/ˌɪnsɪˈvɪləti//ˌɪnsɪˈvɪlɪti/

معنی: خشونت، وحشیگری، بی تربیتی، بی تمدنی
معانی دیگر: گستاخی، بی ادبی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: incivilities
(1) تعریف: the state or condition of being uncivil; discourteousness; rudeness.
متضاد: civility, politeness
مشابه: insolence

(2) تعریف: an uncivil act or remark.
متضاد: civility
مشابه: insolence

جمله های نمونه

1. to retort an incivility
گستاخی را تلافی کردن

2. Take for instance the pattern of incivility and disrespect displayed over the past several years by Chicago Bulls basketball star Dennis Rodman.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال الگوی بی ادبی و بی احترامی را در نظر بگیرید که طی چندین سال گذشته توسط ستاره بسکتبال شیکاگو بولز دنیس رادمن نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، الگوی بی احترامی و بی احترامی در طی چند سال گذشته توسط ستاره بسکتبال شیکاگو بولز \"دنیس Rodman\" را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is gross incivility to refuse answer when spoken to.
[ترجمه گوگل]امتناع از پاسخ در زمانی که با او صحبت می شود، بی ادبی شدید است
[ترجمه ترگمان]این بی ادبی است که هنگام صحبت کردن از جواب دادن امتناع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A foretastes of seriousness of incivility is suggested by what has been happening in Houston.
[ترجمه گوگل]اتفاقی که در هوستون افتاده است، پیشگویی از جدی بودن بی ادبی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نوعی جدی بودن بی نزاکتی به خاطر آنچه در هوستون رخ داده است، مطرح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Was not this some excuse for incivility, if I was uncivil? But I have other provocations.
[ترجمه گوگل]اگر من بی ادب بودم، آیا این بهانه ای برای بی ادبی نبود؟ اما من تحریکات دیگری دارم
[ترجمه ترگمان]اگر من بی نزاکتی کرده بودم، این بهانه ای برای بی نزاکتی نبود؟ اما من دلایل دیگری دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Was not this some excuse for incivility, if I was uncivil?
[ترجمه گوگل]اگر من بی ادب بودم، آیا این بهانه ای برای بی ادبی نبود؟
[ترجمه ترگمان]اگر من بی نزاکتی کرده بودم، این بهانه ای برای بی نزاکتی نبود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sure, nearly 60 percent of them admitted committing some sort of crime or incivility in the nine months prior to being questioned.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، نزدیک به 60 درصد از آنها اعتراف کردند که در 9 ماه قبل از بازجویی مرتکب نوعی جنایت یا بی ادبی شده اند
[ترجمه ترگمان]مطمئنا، نزدیک به ۶۰ درصد از آن ها به ارتکاب جرم یا بی احترامی در نه ماه قبل از بازجویی اعتراف کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Does anyone doubt that we live in an age of incivility, of distrust of other cultures?
[ترجمه گوگل]آیا کسی شک دارد که ما در عصر بی ادبی و بی اعتمادی به فرهنگ های دیگر زندگی می کنیم؟
[ترجمه ترگمان]ایا کسی شک دارد که ما در سن قانونی و عدم اعتماد به سایر فرهنگ ها زندگی می کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But inattentive drivers — some of them talking on cell phones or simply not noticing a long line of cars traveling together — are a major factor in what seems like a rise in processional incivility.
[ترجمه گوگل]اما رانندگان بی توجه - برخی از آنها که با تلفن همراه صحبت می کنند یا صرفاً متوجه صف طولانی اتومبیل هایی که با هم در حال حرکت هستند نمی بینند - یک عامل اصلی در افزایش بی ادبی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]اما رانندگان بی توجه که برخی از آن ها در مورد تلفن های همراه صحبت می کنند و یا به سادگی متوجه خط طولانی اتومبیل هایی که با هم سفر می کنند نیستند - یک عامل مهم در چیزی که به نظر می رسد یک افزایش در نوع بی احترامی دسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشونت (اسم)
harshness, rigor, severity, violence, asperity, cruelty, roughness, atrocity, truculence, indelicacy, rudeness, discourtesy, incivility, truculency

وحشیگری (اسم)
brutality, savagery, barbarity, ferocity, truculence, barbarism, vandalism, incivility, ferity, ruffianism, truculency, vulgarism, vulgarity

بی تربیتی (اسم)
discourtesy, incivility, peasantry

بی تمدنی (اسم)
incivility

انگلیسی به انگلیسی

• rudeness, lack of politeness; rude behavior

پیشنهاد کاربران

بی انضباطی ( در محیط مدرسه )
خشونت
بی مدنیت - نامدنیت
نامدنیت

بپرس