incisiveness

/ɪnˈsaɪsɪv//ɪnˈsaɪsɪv/

برندگی

جمله های نمونه

1. There is a trumpet-like incisiveness in the middle and upper registers and a positively ringing sound at the top.
[ترجمه گوگل]یک برش شیپور مانند در رجیستر میانی و بالایی و صدای زنگ مثبت در بالا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]صدای شیپوری در وسط و طبقه بالا و صدای زنگ در بالا به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The problem for a portrait painter is the incisiveness of your observation - how deeply you choose to look into your subject.
[ترجمه گوگل]مشکل یک نقاش پرتره، دقت مشاهدات شماست – اینکه چقدر عمیقاً به موضوع خود نگاه می کنید
[ترجمه ترگمان]مشکل یک نقاش پرتره، incisiveness از مشاهدات شما است - چه قدر تصمیم می گیرید که به سوژه خود نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A few candidates stood out for the incisiveness of their arguments.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از نامزدها به دلیل صریح بودن استدلال های خود برجسته بودند
[ترجمه ترگمان]چند نفر نامزد شده بودند تا استدلالات آن ها را حل و فصل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He never quarreled with the directness and incisiveness of Cowperwood's action.
[ترجمه گوگل]او هرگز با صراحت و قاطع بودن عمل کاوپروود نزاع نکرد
[ترجمه ترگمان]هرگز با صراحت و صراحت اقدام Cowperwood نزاع نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The condition or quality of being incisive; incisiveness.
[ترجمه گوگل]شرایط یا کیفیت بریده بودن؛ بریدگی
[ترجمه ترگمان]شرط یا کیفیت \"نافذ بودن\"؛ incisiveness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To start a revolution, you need discipline, incisiveness and articulacy.
[ترجمه گوگل]برای شروع یک انقلاب، شما به نظم و انضباط، دقت و بیان نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]برای شروع یک انقلاب، شما به انضباط، incisiveness و articulacy نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is also a reason we regret the lack of profundity and incisiveness in Hu Shi's articles while appreciating his crystal clarity and eloquence.
[ترجمه گوگل]این نیز دلیلی است که ما از نبود عمق و دقت در مقالات هو شی و در عین حال قدردانی از وضوح و شیوایی بلورین او متأسفیم
[ترجمه ترگمان]این هم به همین دلیل است که ما از کمبود عمیق و incisiveness در مقالات هیو شیعیان، در حالی که وضوح و فصاحت crystal را درک می کنیم، افسوس می خوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the former chapter, we see the toughness of wood and steadiness of stone combined together. Now we represent the incisiveness of metal and eternity of stone.
[ترجمه گوگل]در فصل اول، ما می بینیم که چقرمگی چوب و استحکام سنگ با هم ترکیب شده اند اکنون ما نشان دهنده ی بریدگی فلز و ابدیت سنگ هستیم
[ترجمه ترگمان]در بخش قبل، سختی چوب و ثبات سنگ را با هم می بینیم اکنون ما the فلز و ابدیت را نشان می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With an integration of current events with historical profundity, of the courage for exposure and criticism with narrative exquisiteness, and of the incisiveness of relevant issues wit.
[ترجمه گوگل]با ادغام وقایع جاری با ژرفای تاریخی، شهامت برای افشای و انتقاد با ظرافت روایی، و با دقت موضوعات مرتبط
[ترجمه ترگمان]با ادغام رویداده ای فعلی با عمق تاریخی، از شهامت افشا و انتقاد با exquisiteness روایت، و از the موضوعات مربوط به موضوعات مرتبط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Like many self - educated men he has a certain do - it - yourself incisiveness.
[ترجمه گوگل]او نیز مانند بسیاری از مردان خودآموز، دقت خاصی دارد
[ترجمه ترگمان]او مانند بسیاری از اشخاص تحصیل کرده و تحصیل کرده که بعضی از آن ها را به خود مشغول داشته باشد - خود شما incisiveness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion The comprehensive community-based NCD control and prevention is an optimal incisiveness for the medicine and public health initiative.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری کنترل و پیشگیری جامع NCD مبتنی بر جامعه یک اقدام بهینه برای ابتکار پزشکی و بهداشت عمومی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری کنترل جامع مبتنی بر جامعه و پیش گیری، یک روش بهینه برای درمان پزشکی و بهداشت عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But may the shuttle back row chair be this kind of characteristic display incisiveness.
[ترجمه گوگل]اما ممکن است صندلی ردیف عقب شاتل این نوع نمایش مشخصه باشد
[ترجمه ترگمان]اما ممکن است صندلی عقب شاتل به نوعی نمایش مشخصه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The awkward nature in which he attempted to execute the action seemed to encapsulate his lack of incisiveness, in stark contrast to the intelligence and skill of his strike partner Suarez.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید ماهیت ناخوشایندی که او در آن تلاش می کرد تا این عمل را اجرا کند، بر خلاف هوش و مهارت شریک ضربتی اش سوارز، عدم دقت او را در بر می گرفت
[ترجمه ترگمان]ماهیت awkward که در آن تلاش می کرد عمل را به اجرا درآورد، به نظر می رسید که فقدان of را در تضاد کامل با هوش و مهارت شریک his، سوارز، بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The only things that matter to them are the quality of a person's work and the incisiveness of his or her thinking.
[ترجمه گوگل]تنها چیزهایی که برای آنها اهمیت دارد کیفیت کار یک فرد و دقیق بودن تفکر اوست
[ترجمه ترگمان]تنها چیزهایی که برای آن ها مهم است کیفیت کار یک فرد و طرز فکر کردن او ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sharpness, keenness, penetrating quality

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : incise
✅️ اسم ( noun ) : incision / incisiveness
✅️ صفت ( adjective ) : incisive
✅️ قید ( adverb ) : incisively

بپرس