[ترجمه سیروس مرادی فارسانی] بیمارستان زباله هایش را می سوزاند.
|
[ترجمه گوگل] بیمارستان زباله های خود را می سوزاند [ترجمه ترگمان] بیمارستان سوخت آن را سوزاند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Most of the waste is incinerated.
[ترجمه گوگل]بیشتر زباله ها سوزانده می شوند [ترجمه ترگمان]بیشتر ضایعات به خاکستر تبدیل می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The government is trying to stop hospitals incinerating their own waste.
[ترجمه سیروس مرادی فارسانی] دولت در تلاش است تابیمارستانها سوزاندن زباله های خود را متوقف کنند.
|
[ترجمه گوگل]دولت در تلاش است تا از سوزاندن زباله های خود توسط بیمارستان ها جلوگیری کند [ترجمه ترگمان]دولت می کوشد تا بیمارستان ها را از زباله های خود متوقف کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The spacecraft and its crew were incinerated by the billion-degree temperatures generated by the fireball.
[ترجمه گوگل]فضاپیما و خدمه آن توسط دمای میلیارد درجه ای که توسط گلوله آتشین ایجاد می شد سوزانده شدند [ترجمه ترگمان]سفینه فضایی و خدمه آن در دمای سه درجه حاصل از این انفجار آتش زده شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. All the infected clothing was incinerated.
[ترجمه گوگل]تمام لباس های آلوده سوزانده شد [ترجمه ترگمان]تمام لباس های آلوده به خاکستر تبدیل شده بو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Dragonfire incinerated Hugin the Plaguelord, and the rotting legions of Nurgle.
[ترجمه گوگل]آتش اژدها هوگین طاعون و لژیون های پوسیده نورگل را سوزاند [ترجمه ترگمان]توسط \"هوگین\" و \"Hugin\" و \"legions Nurgle\" که در حال پوسیدن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For many years, solid waste was incinerated.
[ترجمه گوگل]برای سالها، زبالههای جامد سوزانده میشدند [ترجمه ترگمان]برای سال ها، ضایعات جامد تبدیل به خاکستر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Incinerating sludge costs £9 a tonne and land disposal £3 a tonne.
[ترجمه گوگل]لجن سوزاندن 9 پوند در تن و دفع زمین 3 پوند در تن هزینه دارد [ترجمه ترگمان]رسوب incinerating ۹ میلیون پوند برای هر تن و هر تن ۳ پوند برای هر تن هزینه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But it is still generally cheaper than the alternatives of incinerating or recycling.
[ترجمه گوگل]اما هنوز هم به طور کلی ارزان تر از جایگزین های سوزاندن یا بازیافت است [ترجمه ترگمان]اما هنوز هم به طور کلی ارزان تر از جایگزین های of یا بازیافت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Waste packaging is to be incinerated rather than buried in landfill.
[ترجمه گوگل]بسته بندی زباله به جای دفن در محل دفن زباله سوزانده شود [ترجمه ترگمان]بسته بندی زباله به جای اینکه در محل دفن زباله دفن شود، سوزانده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Another option is to incinerate the oil, but this is very wasteful.
[ترجمه گوگل]گزینه دیگر سوزاندن روغن است، اما این کار بسیار هدر دهنده است [ترجمه ترگمان]گزینه دیگر سوزاندن نفت است، اما این بسیار بی فایده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The dragon continued through the spinney, incinerating every likely-looking bush and clump of ferns.
[ترجمه گوگل]اژدها از طریق اسپینی ادامه داد و هر بوته و توده سرخس را سوزاند [ترجمه ترگمان]اژدها از میان بیشه می گذشت و هر گونه بوته و بوته ای را که به نظر می رسید از بین می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The entire neighborhood was incinerated in the first half hour of the fire.
[ترجمه گوگل]کل محله در نیم ساعت اول آتش سوزی سوخت [ترجمه ترگمان]تمام محله در نیم ساعت اول آتش به خاکستر تبدیل شده بو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Household waste is usually incinerated after it has been collected.
[ترجمه گوگل]زباله های خانگی معمولا پس از جمع آوری سوزانده می شوند [ترجمه ترگمان]زباله های خانگی معمولا بعد از جمع آوری آن سوزانده می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This monstrous flare would undoubtedly incinerate all life on the surface of the earth.
[ترجمه گوگل]این شعله هیولا بدون شک تمام حیات را در سطح زمین خواهد سوزاند [ترجمه ترگمان]بدون شک این شعله مهیب تمام زندگی را بر سطح زمین خواهد سوزاند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. That would incinerate the heart of the a major cities containcity.
[ترجمه گوگل]این امر باعث سوزاندن قلب شهرهای بزرگ محدود می شود [ترجمه ترگمان]این امر قلب شهرهای بزرگ containcity را سوزاند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید