عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: not having the ability or capacity to or for.
- incapable of lying
[ترجمه گوگل] ناتوان از دروغ گفتن
[ترجمه ترگمان] از دروغ گفتن عاجز بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از دروغ گفتن عاجز بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- incapable of theft
• (2) تعریف: not allowing or being suited to.
- These distances are incapable of comprehension.
[ترجمه گوگل] این فاصله ها قابل درک نیستند
[ترجمه ترگمان] این فواصل را نمی توان درک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این فواصل را نمی توان درک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید