[ترجمه گوگل] توانایی ذاتی برای استدلال [ترجمه ترگمان] ظرفیت ذاتی برای عقل و منطق [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. man's inborn desire to fly
میل درونی بشر به پرواز
2. Mammals have an inborn fear of snakes.
[ترجمه محمد جواد] پستانداران یک ترس درونی از مار ها دارند
|
[ترجمه گوگل]پستانداران ترس ذاتی از مارها دارند [ترجمه ترگمان]پستانداران یک ترس ذاتی از مارها دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Birds have the inborn ability to fly.
[ترجمه گوگل]پرندگان دارای توانایی ذاتی برای پرواز هستند [ترجمه ترگمان]پرندگان توانایی ذاتی برای پرواز دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Apparently some people have an inborn tendency to develop certain kinds of tumour.
[ترجمه گوگل]ظاهراً برخی از افراد تمایل ذاتی به ایجاد انواع خاصی از تومور دارند [ترجمه ترگمان]ظاهرا برخی افراد تمایل ذاتی برای توسعه انواع تومور دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Good taste is inborn and cannot be learned.
[ترجمه گوگل]خوش سلیقه ذاتی است و آموختنی نیست [ترجمه ترگمان]سلیقه خوب ذاتی است و نمی توان آن را آموخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He had an inborn talent for languages.
[ترجمه گوگل]او استعداد ذاتی برای زبان داشت [ترجمه ترگمان]او استعداد ذاتی برای زبان های مختلف داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Birds have an inborn ability to fly.
[ترجمه گوگل]پرندگان دارای توانایی ذاتی برای پرواز هستند [ترجمه ترگمان]پرندگان توانایی ذاتی برای پرواز دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She seems to have an inborn talent for physics.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او استعداد ذاتی برای فیزیک دارد [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد او استعداد ذاتی برای فیزیک داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is a man with an inborn love of joke.
[ترجمه گوگل]او مردی است که عشق ذاتی به شوخی دارد [ترجمه ترگمان]او مردی است با یک شوخی ذاتی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The boy was screened for inborn errors, with negative results.
[ترجمه گوگل]پسر برای خطاهای ذاتی غربالگری شد و نتایج منفی داشت [ترجمه ترگمان]این پسر برای خطاهای ذاتی و نتایج منفی به نمایش درآمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Some people seem to have an inborn talent for cooking.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برخی افراد استعداد ذاتی در آشپزی دارند [ترجمه ترگمان]برخی به نظر می رسد که برخی افراد استعداد ذاتی برای پخت وپز دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He speculated that all such creatures had an inborn appreciation of beauty that they shared with humans.
[ترجمه گوگل]او حدس زد که همه این موجودات قدردانی ذاتی از زیبایی دارند که با انسان ها به اشتراک می گذارند [ترجمه ترگمان]او تصور می کرد که همه این موجودات یک درک ذاتی از زیبایی دارند که با انسان ها به اشتراک گذاشته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Inborn errors of thyroid hormone biosynthesis leading to goiter are extremely uncommon.
[ترجمه گوگل]خطاهای ذاتی بیوسنتز هورمون تیروئید که منجر به گواتر می شود بسیار نادر است [ترجمه ترگمان]اشتباه ات inborn of thyroid که منجر به اوتیسم می شود بسیار غیرمعمول است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She is inborn modest and polite, innocent and kind, but not insignificant or orgulous .
[ترجمه گوگل]او ذاتا متواضع و مؤدب، معصوم و مهربان است، اما نه بی اهمیت و خوش اخلاق [ترجمه ترگمان]او طبیعتا فروتن و مودب و معصوم است، اما زیبا و زیبا نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• natural, innate, present at birth inborn qualities are ones which you are born with.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ Her talent for singing seems to be inborn. In a conversation about personality traits, someone might say, “Leadership skills can be inborn or developed over time. ” A parent might proudly say, “My child has an inborn curiosity and love for learning. ”