inaudible

/ˌɪˈnɒdəbl̩//ɪnˈɔːdəbl̩/

معنی: غیر قابل شنیدن، غیر مسموع، غیر قابل شنوایی، نارسا، شنیده نشده
معانی دیگر: ناشنودنی، نشنودنی، (صدا) یواش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inaudibly (adv.), inaudibility (n.), inaudibleness (n.)
• : تعریف: not capable of being heard; not audible.
متضاد: audible

جمله های نمونه

1. her voice was inaudible
صدای او قابل شنیدن نبود.

2. The noise of the wind made her cries inaudible.
[ترجمه گوگل]صدای باد گریه های او را نامفهوم کرد
[ترجمه ترگمان]صدای باد باعث شد که صدای گریه اش به گوش نرسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sound is inaudible to the human ear.
[ترجمه گوگل]صدا برای گوش انسان قابل شنیدن نیست
[ترجمه ترگمان]صدا به گوش انسان نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His voice was almost inaudible.
[ترجمه گوگل]صدایش تقریباً نامفهوم بود
[ترجمه ترگمان]صدایش تقریبا غیرقابل شنیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The whistle was inaudible to the human ear.
[ترجمه گوگل]صدای سوت برای گوش انسان قابل شنیدن نبود
[ترجمه ترگمان]صدای سوت به گوش انسان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She spoke in an almost inaudible whisper.
[ترجمه گوگل]او با زمزمه ای تقریبا نامفهوم صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با صدایی تقریبا غیرقابل شنیدن حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The noise of the machinery made her voice inaudible.
[ترجمه گوگل]سر و صدای دستگاه صدای او را نامفهوم کرد
[ترجمه ترگمان]صدای دستگاه صدای او را به گوش نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She whimpered something inaudible.
[ترجمه گوگل]او چیزی غیرقابل شنیدن را زمزمه کرد
[ترجمه ترگمان]چیزی نامفهوم بر زبان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Michael went bright red, and muttering something inaudible, he walked out of the room.
[ترجمه گوگل]مایکل به رنگ قرمز روشن در آمد و با زمزمه کردن چیزی نامفهوم از اتاق بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]مایکل سرخ شد و زیر لب چیزی نامفهوم گفت و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In reality this is inaudible under water so don't rely on it to give you a reminder.
[ترجمه گوگل]در واقع این زیر آب قابل شنیدن نیست، بنابراین برای یادآوری به آن اعتماد نکنید
[ترجمه ترگمان]در واقع این آب زیر آب قابل شنیدن نیست بنابراین به آن تکیه نکنید تا یک یادآوری به شما بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nick's voice was inaudible through the glass barrier.
[ترجمه گوگل]صدای نیک از میان دیوار شیشه ای قابل شنیدن نبود
[ترجمه ترگمان]صدای نیک از میان مانع شیشه ای شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He muttered something inaudible and withdrew.
[ترجمه گوگل]چیزی نامفهوم زمزمه کرد و کنار رفت
[ترجمه ترگمان]زیر لب چیزی زمزمه کرد و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She commenced an impersonation of Hodges, piping inaudible words in effete falsetto, rolling her eyes like a stage Othello.
[ترجمه گوگل]او تقلید از هاجز را آغاز کرد و کلمات نامفهومی را به صورت افکت فالستو به زبان می آورد و چشمانش را مانند اتللو صحنه می چرخاند
[ترجمه ترگمان]او نقش Hodges را بازی کرد، کلمات نامفهومی را که با صدای effete ادا شده بود شروع کرد، چشم ها را مثل نقش اتللو در حدقه می چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dong's answer came in an almost inaudible whisper.
[ترجمه گوگل]پاسخ دونگ با زمزمه ای تقریبا نامفهوم آمد
[ترجمه ترگمان]پاسخ Dong تقریبا بی صدا به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You permit yourself an almost inaudible sigh and grin to yourself.
[ترجمه گوگل]به خودتان اجازه می دهید یک آه تقریباً نامفهوم داشته باشید و به خودتان پوزخند بزنید
[ترجمه ترگمان]تو به خودت اجازه دادی که تقریبا به شنیدن این حرف گوش بدهی و به خودت پوزخند بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر قابل شنیدن (صفت)
inaudible

غیر مسموع (صفت)
inaudible, unheard

غیر قابل شنوایی (صفت)
inaudible

نارسا (صفت)
incommensurate, tuneless, puisne, unfledged, inexpressive, unexpressive, insufficient, inaudible

شنیده نشده (صفت)
inaudible

انگلیسی به انگلیسی

• unable to be heard, imperceptible to the ear
inaudible means not loud enough to be heard.

پیشنهاد کاربران

غیر قابل شنیدن - ( صدای صحبت کردن ) یواش - نارسا
Inaudible Dialogue
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : inaudibility
✅️ صفت ( adjective ) : inaudible
✅️ قید ( adverb ) : inaudibly
صدای غیر واضح یا نامفهوم
آرام، آهسته، ضعیف ( در مورد صدا )

بپرس