inattentiveness


بی توجهی، بی اعتنائی

جمله های نمونه

1. She attributed her inattentiveness to the fears for the future which the events of the past two days had prompted.
[ترجمه گوگل]او بی توجهی خود را ناشی از ترس از آینده دانست که حوادث دو روز گذشته باعث شده بود
[ترجمه ترگمان]او her را نسبت به آینده که وقایع دو روز گذشته برانگیخته بود نسبت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, because of the legislative inattentiveness and excessive complexity of judicatory practice, the procedure for checking death penalty in our country has'm .
[ترجمه گوگل]با این حال، به دلیل بی توجهی قانونگذاری و پیچیدگی بیش از حد رویه قضایی، روند بررسی مجازات اعدام در کشور ما وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، به دلیل پیچیدگی قانونی و پیچیدگی بیش از اندازه عمل judicatory، روند رسیدگی به مجازات اعدام در کشور ما m متر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her inattentiveness left me feeling less than thrilled about being there.
[ترجمه گوگل]بی توجهی او باعث شد که از حضور در آنجا کمتر احساس شوق کنم
[ترجمه ترگمان]inattentiveness از اینکه اونجا باشم احساس خیلی کمتری نسبت به من داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Inattentiveness, harsh language, rude tones, hurtful words, and criticism can make it difficult for a woman to get involved, feel enthusiastic and be passionate during sex.
[ترجمه گوگل]بی توجهی، زبان تند، لحن های بی ادبانه، کلمات آزاردهنده و انتقاد می تواند برای زن درگیر شدن، احساس اشتیاق و اشتیاق در حین رابطه جنسی دشوار باشد
[ترجمه ترگمان]inattentiveness، زبان خشن، لحن خشن، کلمات آزار دهنده و انتقاد می تواند باعث شود که زنی درگیر شود، احساس اشتیاق کند و در رابطه با سکس احساس شور و علاقه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your blank expression and the faraway look in your eyes are the cues that betray you inattentiveness (
[ترجمه گوگل]حالت خالی شما و نگاه دور در چشمان شما نشانه هایی هستند که به بی توجهی شما نشان می دهند (
[ترجمه ترگمان]حالت سفید و نگاه دوری که در چشم هایت وجود دارد، cues است که به تو خیانت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The thing I got hammered on the most over was my inattentiveness to the written score and analysis of the music.
[ترجمه گوگل]چیزی که بیش از همه بر آن ضربه خوردم بی توجهی من به موسیقی متن و تحلیل موسیقی بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که بیش از همه به آن ضربه زدم inattentiveness من به نمره نوشته شده و تجزیه و تحلیل موسیقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These people take so much for granted that they cause accidents from their inattentiveness alone .
[ترجمه گوگل]این افراد آنقدر چیزها را بدیهی می دانند که تنها از بی توجهی خود باعث بروز حوادث می شوند
[ترجمه ترگمان]این افراد خیلی به این مساله توجه دارند که باعث تصادف از inattentiveness می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "Mind wandering is typically associated with negative things like laziness or inattentiveness," says lead author, Prof. Kalina Christoff, UBC Dept. of Psychology.
[ترجمه گوگل]پروفسور کالینا کریستوف، سرپرست گروه روانشناسی UBC، می گوید: «سرگردانی ذهن معمولاً با چیزهای منفی مانند تنبلی یا بی توجهی همراه است
[ترجمه ترگمان]پروفسور kalina Christoff، نویسنده اصلی، می گوید: \" پرسه زدن ذهن به طور معمول با چیزهای منفی مثل تنبلی و تنبلی مرتبط است \" روان شناسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We then stop listening . even worse, this often adds rudeness to inattentiveness, as once you have decided what to say there is a fair chance you will interrupt to say it.
[ترجمه گوگل]پس از آن دیگر گوش نمی دهیم حتی بدتر از آن، این اغلب بی‌توجهی را به بی‌توجهی می‌افزاید، زیرا زمانی که تصمیم گرفتید چه بگویید، شانس زیادی برای گفتن آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]سپس دست از گوش کردن می کشیم بدتر از این، این حرف اغلب بی ادبی را به inattentiveness اضافه می کند، درست مثل زمانی که شما تصمیم گرفته اید که بگویید یک فرصت عادلانه وجود دارد که آن را به زبان بیاورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Instead of feeling hurt and angered by your partner's inattentiveness, for instance, start scheduling one-on-one time to focus on each other.
[ترجمه گوگل]به‌عنوان مثال، به‌جای اینکه از بی‌توجهی شریکتان آسیب دیده و عصبانی شوید، شروع به برنامه‌ریزی یک به یک برای تمرکز روی یکدیگر کنید
[ترجمه ترگمان]به جای احساس درد و عصبانی شدن توسط شریک زندگی تان، برای مثال، برنامه ریزی را در یک زمان آغاز کنید تا بر روی یکدیگر تمرکز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Perhaps it will go further than that: your children, before they even begin to show any signs of inattentiveness or hyperactivity, will experience a kind of anticipatory stigma.
[ترجمه گوگل]شاید فراتر از این هم پیش برود: فرزندان شما، قبل از اینکه علائم بی توجهی یا بیش فعالی را نشان دهند، نوعی انگ پیش بینی را تجربه خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]شاید بیشتر از این باشد: کودکان شما، قبل از اینکه حتی علایم بی قراری یا بیش فعالی را نشان دهند، نوعی از stigma پیش بینی را تجربه خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• want of attentiveness, heedlessness; negligence

پیشنهاد کاربران

بپرس