1. Every careless and inattentive person has his past being careful and attentive for someone.
[ترجمه گوگل]هر آدم غافل و بی توجهی گذشته خود را دارد که مراقب کسی باشد [ترجمه ترگمان]هر آدم بی احتیاط و سربه هوا، گذشته را فراموش کرده و مراقب کسی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. An inattentive pupil is unnecessarily an unclever boy or a girl.
[ترجمه ساناز رستم زاده] یک دانش آموز ( شاگرد ) بی توجه، لزوما یک دختر یا پسر کم هوش ( نادان ) نیست.
|
[ترجمه گوگل]یک دانش آموز بی توجه بی جهت یک پسر یا یک دختر نادان است [ترجمه ترگمان]یک دانش آموز بی اعتنا به طور غیر ضروری یک پسر بچه یا یک دختر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was wholly inattentive to the needs of his children.
[ترجمه گوگل]او کاملاً به نیازهای فرزندان خود بی توجه بود [ترجمه ترگمان]حواسش به نیازهای بچه هاش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Item: In Southern California, an inattentive tenant cooking a meal caused a grease fire.
[ترجمه گوگل]مورد: در جنوب کالیفرنیا، یک مستأجر بی توجه در حال پختن یک غذا باعث آتش سوزی روغن شد [ترجمه ترگمان]مورد: در کالیفرنیای جنوبی، یک مستاجر بی اعتنا به پختن غذا، باعث آتش سوزی چربی می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The sometimes inattentive audience only betrayed the fact that they were as much participants in the total popular-cultural spectacle as the performers.
[ترجمه گوگل]حضار گاه بی توجه فقط به این حقیقت خیانت کردند که به اندازه مجریان در کلیت نمایش مردمی-فرهنگی شرکت داشتند [ترجمه ترگمان]تماشاگران حساس، تنها به این واقعیت که آن ها به اندازه اجرا کنندگان در نمایش عمومی - فرهنگی شرکت داشتند، خیانت کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Often children are inattentive during this stage because they get overloaded.
[ترجمه گوگل]اغلب کودکان در این مرحله بی توجه هستند زیرا بیش از حد بار می شوند [ترجمه ترگمان]اغلب کودکان در این مرحله به این دلیل که بیش از حد کار می کنند، بی توجه هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Like Bush, Reagan was inattentive, unlearned and apparently simplistic.
[ترجمه گوگل]ریگان نیز مانند بوش بی توجه، ناآموخته و ظاهراً ساده انگار بود [ترجمه ترگمان]مانند بوش، ریگان به ظاهر بی اعتنا، unlearned و ظاهرا ساده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. That is how inattentive children feel.
[ترجمه گوگل]این همان احساس بی توجهی کودکان است [ترجمه ترگمان]این همان احساسی است که کودکان احساس می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Another hazard in dealing with inattentive children is treating them in a mechanical and inflexible manner.
[ترجمه لیلا] خطر دیگر در برخورد با کودکان بی توجه برخورد فیزیکی و غیرمنعطف با آنهاست.
|
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از خطرات در برخورد با کودکان بی توجه، رفتار مکانیکی و غیرقابل انعطاف با آنهاست [ترجمه ترگمان]خطر دیگر در برخورد با توجه به کودکان به شیوه مکانیکی و انعطاف ناپذیر آن ها را درمان می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Our seemingly more inattentive child may get turned on by something other than conversations with her parents.
[ترجمه گوگل]کودک ما که به ظاهر بی توجه تر است ممکن است با چیزی غیر از صحبت با والدینش آزار یابد [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بیشتر به کودک توجه کنیم تا با والدین او صحبت کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The government is still being accused of being inattentive to the plight of the Health Service.
[ترجمه گوگل]دولت همچنان به بی توجهی به وضعیت اسفبار سرویس بهداشتی متهم می شود [ترجمه ترگمان]دولت هنوز متهم به جلب توجه به مشکلات خدمات بهداشتی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In spite of the inattentive servers and the bad decor, it's worth eating at Leon's for the great cheap food.
[ترجمه گوگل]با وجود سرورهای بی توجه و دکور بد، خوردن آن در لئون به خاطر غذای ارزان و عالی ارزشش را دارد [ترجمه ترگمان]با وجود سرورهای بی اعتنا و دکور بد، ارزش خوردن غذاهای ارزان قیمتی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Roger was hyperactive and inattentive as a child.
[ترجمه گوگل]راجر در کودکی بیش فعال و بی توجه بود [ترجمه ترگمان]راجر بی قرار بود و به اندازه یک بچه بی اعتنا بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The state of being drowsy or inattentive; dullness.
[ترجمه گوگل]حالت خواب آلودگی یا بی توجهی؛ کسلی [ترجمه ترگمان]حالت خواب آلودگی یا بی اعتنا بودن، کندی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. However, his logic is imprecise, incautious, and inattentive.
[ترجمه گوگل]با این حال، منطق او غیر دقیق، بی احتیاط و بی توجه است [ترجمه ترگمان]با این حال، منطق او مبهم، مبهم، و بی اعتنا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید