inattention

/ˌɪnəˈtent͡ʃn̩//ˌɪnəˈtenʃn̩/

معنی: عدمتوجه، بی اعتنایی، بی توجهی، بی اعتنا بودن
معانی دیگر: قصور، محل نگذاشتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: lack of attentiveness; neglect.
متضاد: attention, concentration
مشابه: disregard, neglect, oversight

- His inattention caused him to miss some points that would end up being on the test.
[ترجمه زهرا] زِندگی بِهِم یاد داد'تَوجه زیاد بی توجهی میاره'🥀
|
[ترجمه گوگل] بی توجهی او باعث شد تا نکاتی را که در نهایت در آزمون قرار می گرفتند از دست بدهد
[ترجمه ترگمان] بی توجهی او باعث شد بعضی نکات را از دست بدهد که در امتحان قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He was dismissed for inattention to his duty.
[ترجمه گوگل]او به دلیل بی توجهی به وظیفه اش برکنار شد
[ترجمه ترگمان]به خاطر بی توجهی به وظیفه اش از او مرخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He preceded his speech with a warning against inattention.
[ترجمه گوگل]او قبل از سخنرانی خود نسبت به بی توجهی هشدار داد
[ترجمه ترگمان]او با یک اخطار قبلی در برابر بی توجهی پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The accident was the result of a moment's inattention.
[ترجمه گوگل]این تصادف در اثر یک لحظه بی توجهی بود
[ترجمه ترگمان]تصادف ناشی از بی توجهی یک لحظه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One moment of inattention when driving could be fatal.
[ترجمه گوگل]یک لحظه بی توجهی هنگام رانندگی می تواند کشنده باشد
[ترجمه ترگمان]یک لحظه از بی توجهی، وقتی که رانندگی می توانست کشنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The slightest little bit of inattention can let something slip through.
[ترجمه گوگل]کوچکترین بی توجهی می تواند باعث شود چیزی از بین برود
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین نشانی از بی توجهی می تواند از درون آن عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They complained about his inattention to his patients.
[ترجمه گوگل]آنها از بی توجهی او به بیمارانش شکایت داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها از بی توجهی او به بیمارانش شکایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Vital evidence had been lost through a moment's inattention.
[ترجمه گوگل]شواهد حیاتی در اثر یک لحظه بی توجهی از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]شواهد موجود در یک لحظه از بی توجهی ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The inattention, the nothingness, the neglect hurt them deeply.
[ترجمه گوگل]بی توجهی، نیستی، غفلت عمیقاً آنها را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]بی توجهی، the، غفلت آن ها را عمیقا آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Drug use and inattention by lawyer Richard Horwitz were cited as factors in that crash.
[ترجمه گوگل]مصرف مواد مخدر و بی توجهی وکیل ریچارد هورویتز به عنوان عواملی در آن تصادف ذکر شد
[ترجمه ترگمان]استفاده از مواد مخدر و بی توجهی وکیل ریچارد Horwitz به عنوان عوامل در این تصادف ذکر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Henry VIII's inattention to business was a constant irritation to his servants.
[ترجمه گوگل]بی توجهی هانری هشتم به تجارت باعث آزردگی دائمی خدمتکارانش شد
[ترجمه ترگمان]بی توجهی هنری هشتم نسبت به کسب وکار مایه آزردگی خاطر خدمتکاران او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But it was almost hopeless, her inattention to bathing being only one of her failings.
[ترجمه گوگل]اما تقریباً ناامیدکننده بود، بی توجهی او به حمام کردن تنها یکی از نقص های او بود
[ترجمه ترگمان]اما دیگر امیدی نداشت، بی توجهی به آب تنی فقط یکی از خطاهای او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Several workers were fired for inattention to their duties.
[ترجمه گوگل]چند کارگر به دلیل بی توجهی به وظایف خود اخراج شدند
[ترجمه ترگمان]چندین کارگر به خاطر بی توجهی به وظایف خود اخراج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rope breaks usually occur through inattention and getting badly out of position.
[ترجمه گوگل]پاره شدن طناب معمولاً از طریق بی توجهی و خارج شدن بد از موقعیت اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]طناب دار معمولا از طریق بی توجهی رخ می دهد و به شدت از موقعیت خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This inattention to politics allows even egalitarian feminists to adopt woman-centred arguments when dealing with cultural issues.
[ترجمه گوگل]این بی توجهی به سیاست حتی به فمینیست های برابری طلب اجازه می دهد که در هنگام برخورد با مسائل فرهنگی، استدلال های زن محور را اتخاذ کنند
[ترجمه ترگمان]این بی توجهی به سیاست حتی به feminists egalitarian اجازه می دهد که استدلال های زنان محور هنگام برخورد با مسائل فرهنگی را قبول کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What other organization would claim such inattention to details like pricing and luxury suites?
[ترجمه گوگل]چه سازمان دیگری ادعا می کند که چنین بی توجهی به جزئیاتی مانند قیمت گذاری و سوئیت های لوکس دارد؟
[ترجمه ترگمان]چه سازمان دیگری چنین بی توجهی را به جزئیات مانند قیمت گذاری و مجموعه های لوکس ادعا می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عدم توجه (اسم)
carelessness, inattention

بی اعتنایی (اسم)
slight, defiance, insouciance, incaution, scorn, inattention, incuriosity

بی توجهی (اسم)
inadvertence, inadvertency, inattention, incuriosity

بی اعتنا بودن (اسم)
inattention

انگلیسی به انگلیسی

• lack of attention, heedlessness; negligence
inattention is lack of attention to what is being said or done.

پیشنهاد کاربران

inattention = disregard = oversight = carelessness = lapse = neglect
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : inattention
✅️ صفت ( adjective ) : inattentive
✅️ قید ( adverb ) : inattentively
غفلت
Rash, careless, touthless

بپرس