1. inarticulate communication
ارتباط غیرلفظی
2. an inarticulate cry
فریادی نامشخص
3. Most men's friendships are too inarticulate.
[ترجمه گوگل]بیشتر دوستی های مردان بیش از حد نامشخص است
[ترجمه ترگمان]روابط بیشتر مردان بیش از حد نامفهوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. My meetings with him left me inarticulate with rage.
[ترجمه گوگل]ملاقات های من با او باعث شد که من با خشم ناگفته ای پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]ملاقات های من با او مرا از خشم و خشم بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Making an inarticulate sound, he turned away.
[ترجمه گوگل]در حالی که صدای نامفهومی درآورد، رویش را برگرداند
[ترجمه ترگمان]با صدایی گنگ و نامفهوم از او دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Inarticulate and rather shy, he had always dreaded speaking in public.
[ترجمه گوگل]او که بی بیان و نسبتاً خجالتی بود، همیشه از صحبت کردن در جمع می ترسید
[ترجمه ترگمان]همیشه از این که در ملا عام حرف می زد، بیش از پیش نگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His parents were dull and inarticulate.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش کسل کننده و بی بیان بودند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش گنگ و inarticulate بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Self-advocacy requires training and support for inarticulate people to learn how to voice their needs and wishes.
[ترجمه گوگل]حمایت از خود مستلزم آموزش و حمایت از افراد ناب است تا یاد بگیرند که چگونه نیازها و خواسته های خود را بیان کنند
[ترجمه ترگمان]دفاع از خود نیازمند آموزش و حمایت از افراد گنگ است تا یاد بگیرند چطور نیازها و خواسته های خود را بیان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Footballers are famous for being inarticulate when they are interviewed on TV, and Danny Lord was no exception.
[ترجمه گوگل]فوتبالیست ها به دلیل بی بیان بودن در هنگام مصاحبه در تلویزیون معروف هستند و دنی لرد نیز از این قاعده مستثنی نبود
[ترجمه ترگمان]Footballers به خاطر این که در تلویزیون مصاحبه می شوند مشهور هستند و دنی فرمان روا هم از این امر مستثنا نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her own visit to the cinema with an inarticulate young man from the West of Ireland seemed very dull by comparison.
[ترجمه گوگل]بازدید خودش از سینما با مرد جوانی از غرب ایرلند بسیار کسل کننده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]دیدار خودش از سینما با مرد جوان inarticulate از غرب ایرلند در مقایسه با آن خیلی کسل کننده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She was not even inarticulate in the sense that she could express her own feelings convincingly.
[ترجمه گوگل]او حتی به این معنا که بتواند احساسات خود را قانعکننده بیان کند، صریح نبود
[ترجمه ترگمان]حتی به این نتیجه نرسیده بود که می تواند احساسات خود را به طور قانع کننده ای بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He is a shy and inarticulate man.
[ترجمه گوگل]او مردی خجالتی و بی بیان است
[ترجمه ترگمان]او یک مرد خجالتی و inarticulate است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Amiss was fascinated by the range of inarticulate sounds they could produce.
[ترجمه گوگل]آمیس مجذوب طیف صداهای نامفهومی بود که می توانستند تولید کنند
[ترجمه ترگمان]amiss مجذوب گستره ای از صداهای نامفهومی بود که می توانستند تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was calling, making inarticulate noises, grunting and angry.
[ترجمه گوگل]صدا می زد، صداهای نامفهوم می داد، غرغر می کرد و عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]او فریاد می کشید، صداهای نامفهومی از دهانش خارج می کرد، غرولند می کرد و عصبانی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید