1. 1979 was the year they burst into inarguable reality.
[ترجمه گوگل]1979 سالی بود که آنها به واقعیت غیرقابل بحثی دست یافتند
[ترجمه ترگمان]سال ۱۹۷۹ میلادی بود که آن ها به واقعیت تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The point was inarguable; the cop walked away.
[ترجمه گوگل]نکته غیر قابل بحث بود پلیس راه افتاد
[ترجمه ترگمان]موضوع از این قرار بود که پلیس از آنجا دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It is an inarguable fact that today's society has happily thrown its former opinions and values to the wind in favor of a more flamboyant lifestyle.
[ترجمه گوگل]این یک واقعیت غیرقابل بحث است که جامعه امروزی با خوشحالی نظرات و ارزشهای پیشین خود را به نفع سبک زندگی پر زرق و برقتر به باد انداخته است
[ترجمه ترگمان]این واقعیتی است که جامعه امروز با خوشحالی نظرات و ارزش های قبلی خود را به نفع یک شیوه زندگی پر زرق و برق به باد داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Evolution theory's framework is encompassing, rich, almost self-evident, inarguable, and it has now spawned local home fellowships that meet monthly, as Crosby 's large group does.
[ترجمه گوگل]چارچوب تئوری تکامل فراگیر، غنی، تقریبا بدیهی و غیرقابل بحث است، و اکنون انجمن های محلی محلی را ایجاد کرده است که ماهانه گرد هم می آیند، همانطور که گروه بزرگ کرازبی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]چارچوب نظریه اوولوشن در حال فراگیر شدن است، غنی، تقریبا خود بدیهی، inarguable، و اکنون باعث بوجود آمدن fellowships خانگی محلی می شود که ماهانه شکل می گیرد، چون گروه بزرگ Crosby این کار را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A company should not argue the inarguable, for it only harms credibility and makes motives and priorities suspect.
[ترجمه گوگل]یک شرکت نباید در مورد غیرقابل بحث بحث کند، زیرا فقط به اعتبار آسیب می رساند و انگیزه ها و اولویت ها را مشکوک می کند
[ترجمه ترگمان]یک شرکت نباید این استدلال را مطرح کند، چرا که این شرکت فقط به اعتبار آسیب می رساند و باعث می شود انگیزه ها و اولویت های موجود در اولویت قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There's an inarguable proverb that says, "The beginning of wisdom is this: Get wisdom" (Proverbs 4:.
[ترجمه گوگل]یک ضرب المثل غیرقابل بحث وجود دارد که می گوید: "آغاز خرد این است: خرد بدست آورید" (امثال 4:
[ترجمه ترگمان]یک ضرب المثل معروف وجود دارد که می گوید: \"آغاز حکمت این است:\" حکمت را کنار بگذارید \" (انجیل ۴:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Considering that corpora have inarguable advantages in conducting a quantitative investigation on one grammatical pattern, this thesis adopts a corpus linguistic approach.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه اجسام دارای مزایای غیرقابل بحثی در انجام تحقیقات کمی بر روی یک الگوی دستوری هستند، این پایان نامه یک رویکرد زبانی پیکره را اتخاذ می کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه پیکره های زبانی دارای مزایای inarguable در اجرای تحقیقات کمی در یک الگوی دستوری می باشند، این پایان نامه یک رویکرد زبانی پیکره زبانی را اتخاذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An inarguable advantage of home-testing besides convenience, privacy and relatively low cost is early detection.
[ترجمه گوگل]یک مزیت غیرقابل بحث تست خانگی علاوه بر راحتی، حفظ حریم خصوصی و هزینه نسبتا کم، تشخیص زودهنگام است
[ترجمه ترگمان]مزیت inarguable برای تست خانگی علاوه بر راحتی، حریم خصوصی و هزینه نسبتا پایین، تشخیص زودهنگام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Therefore, the importance of English as an international language has already been inarguable.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اهمیت زبان انگلیسی به عنوان یک زبان بین المللی قبلاً غیرقابل بحث بوده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اهمیت زبان انگلیسی به عنوان یک زبان بین المللی قبلا inarguable بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The fact of poor practical ability of graduates educated by higher education in China is almost inarguable.
[ترجمه گوگل]واقعیت توانایی عملی ضعیف فارغ التحصیلان تحصیلات عالی در چین تقریباً غیرقابل بحث است
[ترجمه ترگمان]این واقعیت که توانایی عملی و عملی فارغ التحصیلانی که تحصیلات عالی در چین دارند تقریبا غیرممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As Deng Xiaoping, the great Chinese leader said, "Development is inarguable truth. "
[ترجمه گوگل]همانطور که دنگ شیائوپینگ، رهبر بزرگ چین گفت: "توسعه یک حقیقت غیرقابل بحث است "
[ترجمه ترگمان]همانطور که دنگ Xiaoping، رهبر بزرگ چین گفت: \" توسعه حقیقت دارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I recommend Getting Things Done, as long as you don't treat every word as immutable and inarguable. It can help you out of many bad habits.
[ترجمه گوگل]من انجام کارها را توصیه می کنم، به شرطی که با هر کلمه ای تغییرناپذیر و غیرقابل بحث برخورد نکنید می تواند به شما کمک کند بسیاری از عادات بد را ترک کنید
[ترجمه ترگمان]توصیه می کنم کار را انجام دهید تا زمانی که شما با هر کلمه ای مثل تغییر ناپذیر و inarguable رفتار نکنید آن می تواند به شما کمک کند از عادت های بد زیادی بیرون بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Our minds are trained to synthesize facts and come to inarguable conclusions.
[ترجمه گوگل]ذهن ما برای ترکیب حقایق و رسیدن به نتایج غیرقابل بحث آموزش دیده است
[ترجمه ترگمان]ذهن ما برای ترکیب حقایق و نتیجه گیری به نتایج inarguable آموزش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We do not yet know whether Obama will one day join their ranks, but it seems inarguable that, whatever our politics, we should hope so.
[ترجمه گوگل]ما هنوز نمی دانیم که آیا اوباما روزی به صفوف آنها خواهد پیوست یا خیر، اما به نظر غیرقابل بحث به نظر می رسد که، هر سیاستی که داریم، باید امیدوار باشیم
[ترجمه ترگمان]هنوز نمی دانیم که آیا اوباما یک روز به صفوف آن ها می پیوندد یا نه، اما به نظر می رسد که اگر سیاست ما، هر چه که سیاست ما باشد، ما باید امیدوار باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید