inanity

/ɪˈnænɪti//ɪˈnænɪti/

معنی: پوچی، کار بیهوده، بیهودگی، بطالت، بی مغزی
معانی دیگر: بی چمی، چرندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: inanities
(1) تعریف: the state or condition of being inane; silliness or emptiness.

(2) تعریف: an inane act, remark, or idea; absurdity.
مشابه: absurdity

جمله های نمونه

1. His speech was full of inanities that were meant to be funny.
[ترجمه گوگل]سخنرانی او مملو از ابهاماتی بود که قرار بود خنده دار باشد
[ترجمه ترگمان]حرفش پر از پوچی بود که می بایست خنده دار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their statement was a downright inanity.
[ترجمه گوگل]اظهارات آنها یک حماقت مطلق بود
[ترجمه ترگمان]بیانیه آن ها واقعا inanity بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was amazed at the inanity of some of her comments.
[ترجمه گوگل]من از بیهودگی برخی از نظرات او شگفت زده شدم
[ترجمه ترگمان]از the بعضی از نظرات او شگفت زده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This budget war reflects inanity, incompetence and cowardice that are sadly inexplicable.
[ترجمه گوگل]این جنگ بودجه منعکس کننده بی عقلی، بی کفایتی و بزدلی است که متاسفانه قابل توضیح نیست
[ترجمه ترگمان]این جنگ بودجه منعکس کننده inanity، بی کفایتی و cowardice است که به شدت غیرقابل توضیح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These children are quite inanity and boring.
[ترجمه گوگل]این بچه ها کاملاً بی روح و کسل کننده هستند
[ترجمه ترگمان]این بچه ها خیلی inanity و کسل کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I laugh all alone at my complete inanity.
[ترجمه گوگل]من به تنهایی به بی عقلی کاملم می خندم
[ترجمه ترگمان]من به تنهایی در inanity کامل می خندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The second inanity of meat-eaters is attempting to indict the vegan lifestyle by claiming that plants suffer and die to feed the vegans of the world.
[ترجمه گوگل]دومین جنایت گوشتخواران این است که سعی می کنند سبک زندگی وگان را با ادعای اینکه گیاهان رنج می برند و می میرند تا به وگان های جهان غذا بدهند، متهم کنند
[ترجمه ترگمان]دومین inanity از گوشت خواران تلاش می کنند سبک زندگی گیاهی گیاهخواری را مورد تعقیب قرار دهند و ادعا کنند که گیاهان درد می کشند و می میرند تا the جهان را تغذیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Attempting to drown herself in inanity, she marries Peter Keating, only to leave him for newspaper tycoon Gail Wynand, publisher of the Banner, where Toohey's column appears.
[ترجمه گوگل]او در تلاش برای غرق کردن خود در بیهودگی، با پیتر کیتینگ ازدواج می کند، اما او را برای غول روزنامه، گیل ویاند، ناشر بنر، جایی که ستون توهی ظاهر می شود، رها می کند
[ترجمه ترگمان]تلاش برای غرق کردن خودش در inanity، با پیتر کیتینگ ازدواج می کند و فقط برای tycoon Wynand، ناشر بنر، که ستون Toohey در آن ظاهر می شود، او را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is no revenge like oblivion : burying others in the dust of their inanity .
[ترجمه گوگل]هیچ انتقامی مانند فراموشی نیست : دفن دیگران در غبار بیهودگی آنها
[ترجمه ترگمان]هیچ انتقامی مانند فراموشی وجود ندارد؛ دیگران را در خاک inanity دفن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The debate over the public option has, as I said, been depressing in its inanity.
[ترجمه گوگل]بحث بر سر گزینه عمومی، همانطور که گفتم، در بیهودگی خود افسرده کننده بوده است
[ترجمه ترگمان]بحث بر سر انتخاب عمومی، همانطور که گفتم، در inanity ناامید کننده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You serve only the ego and violence and so you take yourself to inanity.
[ترجمه گوگل]شما فقط به نفس و خشونت خدمت می کنید و بنابراین خود را به بیهودگی می برید
[ترجمه ترگمان]شما تنها به نفس و خشونت خدمت می کنید و بنابراین خود را به inanity می برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The whole novel gives the reader a deep feeling of disillusion and exposes the darkness of the American society, the inanity of the life and the inevitable disillusion of the "American dreams".
[ترجمه گوگل]کل رمان احساس عمیقی از سرخوردگی را به خواننده القا می کند و تاریکی جامعه آمریکایی، بی روحی زندگی و سرخوردگی اجتناب ناپذیر "رویاهای آمریکایی" را آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]این رمان به خواننده احساسی عمیق از سرخوردگی می دهد و تاریکی جامعه آمریکایی، the زندگی و سرخوردگی اجتناب ناپذیر \"رویاهای آمریکایی\" را آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cause of alienation contains two aspects such as human nature factor and society factor. As a matter of fact, for a man, alienation causes the spiritual inanity and dry-rot.
[ترجمه گوگل]علت بیگانگی شامل دو جنبه عامل طبیعت انسان و عامل جامعه است در حقیقت، بیگانگی برای مرد، موجب بی روحی و پوسیدگی می شود
[ترجمه ترگمان]علت بیگانگی دو جنبه از جمله عامل طبیعت انسان و عامل جامعه است در واقع، برای یک مرد، alienation باعث ایجاد اختلال روحی و پوسیدگی خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوچی (اسم)
absurdity, vanity, futility, frivolity, nullity, inanity, vapidity, inefficacy, inefficacity, nihility, vacuity

کار بیهوده (اسم)
inanity, farce, fribble

بیهودگی (اسم)
vanity, frivolity, inanity, fribble, idleness, inaction, inefficacy, idlesse, inefficacity

بطالت (اسم)
vanity, inanity, idleness, idlesse

بی مغزی (اسم)
inanity

انگلیسی به انگلیسی

• foolishness, silliness; hollowness, vanity; emptiness; something foolish or inane

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : inanity
✅️ صفت ( adjective ) : inane
✅️ قید ( adverb ) : inanely

بپرس