1. Remedy some inanition on soul a bit.
[ترجمه گوگل]قدری بی حرکتی روح را برطرف کنید
[ترجمه ترگمان]کم و بیش از یک کم روح در روحم احساس می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There's an absolutely evidence to show that the inanition inside the ozonosphere was enlarging by a great speed.
[ترجمه گوگل]شواهدی کاملاً وجود دارد که نشان میدهد بیحرکت درون اوزونوسفر با سرعت زیادی بزرگ میشود
[ترجمه ترگمان]در واقع یک مدرک وجود دارد که نشان دهد که در داخل بدن انسان در حال حرکت با سرعت زیادی بزرگ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Because nutrition has been used up big, inanition is caused.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که تغذیه زیاد مصرف شده است، بیسختی ایجاد میشود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تغذیه به شدت مورد استفاده قرار گرفته است، لزوما در این شرایط لازم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In some areas expression is inanition, some areas are nutrition superfluous.
[ترجمه گوگل]در برخی از مناطق بیان بی سر و صدا است، برخی از مناطق تغذیه اضافی است
[ترجمه ترگمان]در برخی از مناطق در حال inanition، برخی از مناطق، nutrition هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The bounder's ostentatious life showed his inanition .
[ترجمه گوگل]زندگی متظاهر مرزبان، بیهوشی او را نشان داد
[ترجمه ترگمان]این زندگی پر زرق و برق بی آن که جان سالم به در ببرد، inanition را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Above all, closely related fertility and nutrient element, inanition or superfluous cause the man possibly not Yo.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، باروری و عنصر مغذی مرتبط نزدیک، بی ابتکاری یا اضافی باعث می شود که مرد احتمالاً یو نباشد
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه، باروری نزدیک و عنصر ماده مغذی، لازم یا غیر ضروری است که انسان نتواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Chronic poisoning may lead to death from inanition.
[ترجمه گوگل]مسمومیت مزمن ممکن است منجر به مرگ در اثر بیسرعت شود
[ترجمه ترگمان]مسمومیت مزمن ممکن است منجر به مرگ از بی غذایی کودک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. With the industrial inanition, a series of economic, social and environmental problems are produced.
[ترجمه گوگل]با شروع صنعتی، یک سری مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]در مورد نیاز صنعتی، مجموعه ای از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Our relationship had begun to suffer the inanition of many marriages at seven years.
[ترجمه گوگل]رابطه ما در هفت سالگی با ازدواج های زیادی روبه رو شده بود
[ترجمه ترگمان]رابطه ما در طی هفت سال از بی غذایی و marriages بسیاری رنج برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Here, the 83-year-old reflects on inanition, Anna Karenina, and Texas Hold 'Em.
[ترجمه گوگل]در اینجا، پیرمرد 83 ساله به بینوایی، آنا کارنینا و تگزاس هولد ام می پردازد
[ترجمه ترگمان]در اینجا، مرد ۸۳ ساله در inanition، آنا کاره نین و تگزاس، امیلی را در آغوش می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Literary criticism has become a theoretical sermon of inanition, with the ethical and aesthetic value of literary works neglected.
[ترجمه گوگل]نقد ادبی با نادیده گرفته شدن ارزش اخلاقی و زیباییشناختی آثار ادبی به موعظهای تئوریک بدل شده است
[ترجمه ترگمان]نقد ادبی به یک موعظه نظری نیاز دارد، در حالی که ارزش زیبایی شناسی و زیبایی شناسی آثار ادبی نادیده گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Generally speaking, my reflection of life may be inanition . But it tells me: I love Life and more.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، انعکاس من از زندگی ممکن است بی سر و صدا باشد اما به من می گوید: من زندگی را دوست دارم و بیشتر
[ترجمه ترگمان]به طور کلی تفکر من در مورد زندگی ممکن است لازم باشد اما به من می گوید: من زندگی و چیزهای بیشتری را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I don't know except inanition.
14. The technique is especially applicable to complex material, surface coating or plating to detect the inanition or cracks of different insulations.
[ترجمه گوگل]این تکنیک به ویژه برای مواد پیچیده، پوشش سطح یا آبکاری برای تشخیص عدم شروع یا ترک عایق های مختلف کاربرد دارد
[ترجمه ترگمان]این روش به خصوص برای مواد پیچیده، روکش سطح و یا روکش برای تشخیص the یا ترک های of مختلف کاربرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید