صفت ( adjective )
مشتقات: inanely (adv.)
مشتقات: inanely (adv.)
• : تعریف: devoid of meaning or substance; nonsensical.
• مترادف: absurd, nonsensical, pointless, preposterous, senseless, silly, stupid, vacuous
• متضاد: deep, meaningful, profound
• مشابه: asinine, cockamamie, crazy, dumb, empty, foolish, idiotic, irrational, laughable, ludicrous, meaningless, ridiculous, shallow, unintelligent
• مترادف: absurd, nonsensical, pointless, preposterous, senseless, silly, stupid, vacuous
• متضاد: deep, meaningful, profound
• مشابه: asinine, cockamamie, crazy, dumb, empty, foolish, idiotic, irrational, laughable, ludicrous, meaningless, ridiculous, shallow, unintelligent
- We stayed up all night laughing and engaging in inane conversation.
[ترجمه بهنام] ما همی شب بیدار ماندیم وخندیدیم وبه کفتکوی پوچ و بی معنی مشغول شدیم|
[ترجمه فاطمه] ما تمام شب را به خنده و چرت و پرت گفتن گذراندیم|
[ترجمه شان] ما تمام شب بیدار ماندیم و خندیدیم و درگیر گفتگو های پوچ احمقانه شدیم.|
[ترجمه گوگل] ما تمام شب را بیدار ماندیم و می خندیدیم و در حال گفتگوی احمقانه بودیم[ترجمه ترگمان] تمام شب را بیدار ماندیم و شروع به صحبت و گپ زدن کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید