inadvertence

/ˌɪnədˈvɜːrtəns//ˌɪnədˈvɜːtəns/

معنی: سهو، سرسری، غفلت، بی ملاحظگی، بی توجهی، عدمتوبه، ندانستگی، عدمتعمد
معانی دیگر: خطا، اشتباه، بی توجهی (inadvertency هم می گویند)، عمد، ناخودآگاهی، ناخواستگی، بی خواستی، غیرعمدی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or condition of not paying attention; inattention.
مشابه: oversight

(2) تعریف: an unintended act or result.
مشابه: oversight

جمله های نمونه

1. mistakes caused by inadvertence
اشتباهات ناشی از بی دقتی

2. Mistakes proceed from inadvertence.
[ترجمه گوگل]اشتباهات از روی سهو اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]اشتباهی از روی بی توجهی پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We all suffer reproaches for the inadvertence of a few.
[ترجمه گوگل]همه ما به خاطر سهویی عده معدودی مورد سرزنش قرار می گیریم
[ترجمه ترگمان]همه ما به خاطر بی توجهی چند تایی از این سرزنش ها رنج می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Unmeant: we should inadvertence and confrontation laugh to her .
[ترجمه گوگل]نامعقول: سهوا و تقابل باید به او بخندیم
[ترجمه ترگمان]Unmeant: ما باید inadvertence و confrontation را به او laugh
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To avoid inadvertence of inspection tour and increase work efficiency, software of data collection using bar code has been developed.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از سهوی گشت و بازرسی و افزایش راندمان کار، نرم افزار جمع آوری داده ها با استفاده از بارکد توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از inadvertence بازرسی بازرسی و افزایش بهره وری کار، نرم افزار مجموعه داده با استفاده از کد میله ای توسعه داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. M : Emotional reactions, born of ignorance or inadvertence, are never justified.
[ترجمه گوگل]م: واکنش های احساسی که از ناآگاهی یا سهوی نشات می گیرند، هرگز توجیه نمی شوند
[ترجمه ترگمان]M: واکنش های عاطفی، زاده نادانی و یا inadvertence، هرگز توجیه نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is impossible to put down the wallpaper that defaces the average American home of the lower middle class to mere inadvertence, or to the obscene humor of the manufacturers.
[ترجمه گوگل]غیرممکن است که کاغذدیواری را که خانه متوسط ​​آمریکایی طبقه متوسط ​​رو به پایین را تخریب می کند، صرفاً سهوا یا به طنز ناپسند سازندگان، زمین بگذاریم
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود ندارد که کاغذدیواری را که به طور متوسط خانه طبقه متوسط طبقه متوسط طبقه متوسط را به inadvertence صرف کرده و یا به طنز obscene تولید کنندگان تبدیل می کند، کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Study the prison you have built around yourself by inadvertence.
[ترجمه گوگل]زندانی را که ناخواسته در اطراف خود ساخته اید مطالعه کنید
[ترجمه ترگمان]the را که در اطراف خود built مطالعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Frankly that is a total of right, freedom of speech objects, but most likely because of inadvertence and offended the other side.
[ترجمه گوگل]صادقانه بگویم که در مجموع حق، آزادی بیان اشیاء است، اما به احتمال زیاد به دلیل سهوی و توهین به طرف مقابل
[ترجمه ترگمان]رک و پوست کنده بگویم که در کل حق آزادی بیان اشیا وجود دارد، اما به احتمال زیاد به خاطر of و offended طرف مقابل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سهو (اسم)
slip, error, mistake, wrong, blunder, oversight, inadvertence, omission, inadvertency, miscue

سرسری (اسم)
frivolity, inadvertence, carelessness, negligence, neglect, levity, flippancy, inadvertency

غفلت (اسم)
default, inadvertence, omission, negligence, neglect, inadvertency, laches

بی ملاحظگی (اسم)
incaution, inadvertence, flippancy, inadvertency, indiscretion

بی توجهی (اسم)
inadvertence, inadvertency, inattention, incuriosity

عدم توبه (اسم)
inadvertence, inadvertency

ندانستگی (اسم)
inadvertence, inadvertency

عدمتعمد (اسم)
inadvertence, inadvertency

تخصصی

[حقوق] سهو، غفلت، عدم تعمد

انگلیسی به انگلیسی

• carelessness, negligence, heedlessness; inattention, neglect

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : inadvertence
صفت ( adjective ) : inadvertent
قید ( adverb ) : inadvertently

بپرس