inadmissible

/ˌɪnədˈmɪsəbl̩//ˌɪnədˈmɪsəbl̩/

معنی: ناپسندیده، ناروا، غیر جایز، تصدیق نکردنی
معانی دیگر: ناپذیرفتنی، قبول ناپذیر، اذعان ناپذیر، بی اعتبار، غیر قابل قبول

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inadmissibly (adv.), inadmissibility (n.)
• : تعریف: not allowed, as certain kinds of evidence in a legal proceeding.
متضاد: admissible

جمله های نمونه

1. inadmissible evidence
(حقوق) شواهد ناپذیرفتنی

2. your excuse is inadmissible
بهانه ی شما پذیرفتنی نیست.

3. The judge ruled that the evidence was inadmissible.
[ترجمه گوگل]قاضی حکم داد که شواهد غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]قاضی حکم داد که این مدرک غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her confession was ruled inadmissible as evidence because it was given under pressure from the police.
[ترجمه گوگل]اعترافات او به عنوان مدرک غیرقابل قبول شناخته شد زیرا تحت فشار پلیس بوده است
[ترجمه ترگمان]اقرار او به عنوان مدرک غیرقابل قبول بود، زیرا تحت فشار پلیس قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The evidence issued on 12 February was ruled inadmissible .
[ترجمه گوگل]مدارک صادر شده در 12 فوریه غیر قابل قبول اعلام شد
[ترجمه ترگمان]حکمی که در ۱۲ فوریه صادر شد، غیرقابل قبول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He said the use of force would be inadmissible.
[ترجمه گوگل]او گفت که استفاده از زور غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]او گفت که استفاده از زور غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What is inadmissible in Lukacs's eyes is any impoverishment of this historical complexity.
[ترجمه گوگل]آنچه از نظر لوکاچ غیرقابل قبول است، هر گونه فقیر کردن این پیچیدگی تاریخی است
[ترجمه ترگمان]آنچه در چشمان Lukacs غیرقابل قبول است، هر گونه کاهش این پیچیدگی تاریخی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However he held that such evidence was inadmissible since the letter to Mr. Purkayastha unambiguously showed that the committee had misdirected itself.
[ترجمه گوگل]با این حال، او معتقد بود که چنین شواهدی غیرقابل قبول است، زیرا نامه به آقای پورکایاستا به طور واضح نشان می‌دهد که کمیته خودش را اشتباه هدایت کرده است
[ترجمه ترگمان]با این همه، پس از آن که نامه به آقای Purkayastha نشان داد که کمیته به هیچ وجه بی هدف نبوده است، تصدیق کرد که چنین مدرکی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The delays incurred could sometimes render samples inadmissible as evidence in court.
[ترجمه گوگل]تأخیرهای انجام شده گاهی اوقات می تواند نمونه ها را به عنوان مدرک در دادگاه غیرقابل قبول کند
[ترجمه ترگمان]The که متحمل می شوند، گاهی ممکن است نمونه های غیرقابل قبول را به عنوان مدرک در دادگاه تحویل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Judge Wagenbach ruled that the statement was inadmissible as evidence, after Mr. Lamb's attourney argued that it was hearsay.
[ترجمه گوگل]قاضی واگنباخ پس از اینکه وکیل آقای لمب استدلال کرد که این گفته شایعه است، حکم داد که این بیانیه به عنوان مدرک قابل قبول نیست
[ترجمه ترگمان]قاضی Wagenbach حکم کرد که این بیانیه به عنوان مدرک قابل قبول است، پس از اینکه آقای Lamb استدلال کرد که شایعات بی اساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mommsen's assumption therefore seems to be completely inadmissible.
[ترجمه گوگل]بنابراین، فرض مامسن کاملاً غیر قابل قبول به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]بنابراین فرض Mommsen به طور کامل غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The evidence was held to be inadmissible.
[ترجمه گوگل]شواهد غیرقابل قبول تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان] مدارک لازم بود که قابل قبول نباشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Anything we said 6 months ago is inadmissible in an argument.
[ترجمه گوگل]هر چیزی که 6 ماه پیش گفتیم در یک استدلال غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که ۶ ماه پیش گفتیم، غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The defense contended that the evidence was inadmissible.
[ترجمه گوگل]دفاع ادعا کرد که شواهد غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]وکلای مدافع ادعا کردند که این مدرک غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The evidence was held by the court to be inadmissible.
[ترجمه گوگل]این شواهد توسط دادگاه غیرقابل قبول بود
[ترجمه ترگمان]این مدرک توسط دادگاه به دست فراموشی سپرده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناپسندیده (صفت)
dissatisfactory, inadmissible

ناروا (صفت)
illegitimate, undue, unjust, inadmissible, impermissible, inadvisable, trumped-up

غیر جایز (صفت)
inadmissible

تصدیق نکردنی (صفت)
inadmissible, indefensible

تخصصی

[حقوق] غیر قابل قبول یا طرح، غیر مسموع، غیر مجاز
[ریاضیات] غیرمجاز، ناپذیرفتنی

انگلیسی به انگلیسی

• not admissible, not allowable, not acceptable
inadmissible evidence cannot be used as evidence in a court of law.

پیشنهاد کاربران

بپرس