inadequate

/ˌɪˈnædəkwət//ɪnˈædɪkwət/

معنی: نامساعد، نابسنده، غیر کافی
معانی دیگر: ناکافی، کم، بی صلاحیت، بی لیاقت، ناشایسته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inadequately (adv.), inadequacy (n.), inadequateness (n.)
• : تعریف: insufficient or below standard.
مترادف: deficient, insufficient, lacking, short, unsatisfactory, wanting
متضاد: acceptable, adequate, competent, enough, good, satisfactory, substantial, sufficient
مشابه: defective, faulty, feeble, flawed, flimsy, hopeless, ill, imperfect, incapable, incommensurate, incompetent, incomplete, inept, inferior, meager, mediocre, poor, scanty, scarce, shy, unfit, unqualified

جمله های نمونه

1. inadequate day-care services
تسهیلات ناکافی مهد کودک

2. they were inadequate to the task
آنها از پس آن کار بر نمی آمدند.

3. his monthly salary was inadequate
حقوق ماهیانه ی او کافی نبود.

4. our umbrella of insurance is inadequate
پوشش بیمه ی ما کافی نیست.

5. a rash generalization on the basis of inadequate data
حکم کلی و شتابزده بر مبنای داده های ناکافی

6. the accommodations on this train were very inadequate
وسائل رفاهی این ترن اصلا کافی نبود.

7. These precautions have been judged inadequate.
[ترجمه گوگل]این اقدامات احتیاطی ناکافی ارزیابی شده است
[ترجمه ترگمان]این اقدامات احتیاطی کافی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Government initiatives to help young people have been inadequate.
[ترجمه گوگل]ابتکارات دولت برای کمک به جوانان ناکافی بوده است
[ترجمه ترگمان]ابتکارات دولت برای کمک به جوانان ناکافی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The parking facilities are inadequate for a busy shopping centre.
[ترجمه گوگل]امکانات پارکینگ برای یک مرکز خرید شلوغ ناکافی است
[ترجمه ترگمان]تسهیلات پارکینگ برای یک مرکز خرید شلوغ کافی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The causes of social distress include inadequate housing.
[ترجمه گوگل]از علل نابسامانی اجتماعی می توان به مسکن نامناسب اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]علل پریشانی اجتماعی شامل مسکن ناکافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For urban areas this approach was wholly inadequate.
[ترجمه گوگل]برای مناطق شهری این رویکرد کاملاً ناکافی بود
[ترجمه ترگمان]برای مناطق شهری این رویکرد کاملا ناکافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The country's infrastructure is crumbling because of inadequate investment.
[ترجمه گوگل]زیرساخت های کشور به دلیل سرمایه گذاری ناکافی در حال فروپاشی است
[ترجمه ترگمان]زیرساخت کشور به دلیل سرمایه گذاری ناکافی در حال فروریختن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The building's electrical system was completely inadequate.
[ترجمه گوگل]سیستم برق ساختمان کاملاً نامناسب بود
[ترجمه ترگمان]سیستم الکتریکی ساختمان به طور کامل ناکافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His wages were pitifully inadequate for the needs of his growing family.
[ترجمه گوگل]دستمزد او به طرز تاسف باری برای نیازهای خانواده در حال رشدش ناکافی بود
[ترجمه ترگمان]دست مزد او به طرز رقت انگیزی برای نیازهای خانواده رو به رشد کافی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She rejected the $2 million offer as totally inadequate.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد 2 میلیون دلاری را رد کرد و آن را کاملا ناکافی دانست
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد ۲ میلیون دلاری را کاملا ناکافی رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نامساعد (صفت)
bad, unfavorable, inimical, inadequate, uneven, unfair, unclear

نابسنده (صفت)
inadequate, insufficient

غیر کافی (صفت)
short, inadequate, skimp, incomplete, scanty

تخصصی

[ریاضیات] ناکافی

انگلیسی به انگلیسی

• insufficient; unsatisfactory; incompetent; unqualified; deficient, defective
if something is inadequate, there is not enough of it or it is not good enough.
if you say that someone is inadequate, you mean that they do not have the qualities necessary to do something or to cope with life.

پیشنهاد کاربران

Inadequate tissue perfusion در پزشکی به معنی خونرسانی ناکافی به بافت است که از عوارض وقوع شوک در بدن است
عقب ماندگی
نابسندگی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : inadequacy
✅️ صفت ( adjective ) : inadequate
✅️ قید ( adverb ) : inadequately
ناقص
کامیاب. Scarce
نابسنده
ناکارآمد
ناکافی، ناچیز و بسیار کم
نا کارآمد
Not good enough, big enough, skilled enough etc for a particular purpose
. The parking facilities are inadequate for a busy shopping centre
امکانات پارکینگ برای یک مرکز خرید شلوغ کافی نیست .
@لَنگویچ
نامناسب ، ناشایست
بی کفایت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس