inaccurately


بطور نادرست، نه ازروی دقت، بطورغلط

جمله های نمونه

1. He claimed his remarks had been reported inaccurately.
[ترجمه گوگل]او مدعی شد که اظهاراتش نادرست گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]او ادعا کرد که اظهارات وی inaccurately گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Second, it provides safeguards against the police inaccurately recording or inventing the words used in questioning a detained person.
[ترجمه گوگل]دوم، تدابیری را در برابر ضبط نادرست یا اختراع کلماتی که پلیس در بازجویی از یک فرد بازداشت شده به کار می برد، فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، حفاظت پلیس در برابر ضبط یا اختراع کلمات مورد استفاده در بازجویی از یک فرد بازداشت شده را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The explanation is that - inaccurately but mercifully! - calculations under the senatorial rules are limited to two places of decimals.
[ترجمه گوگل]توضیح این است که - نادقیق اما مهربان! - محاسبات تحت قوانین سناتوری به دو رقم اعشار محدود می شود
[ترجمه ترگمان]توضیح این است که - inaccurately ولی خوشبختانه! - محاسبات تحت قوانین senatorial به دو محل اعشار محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This upset conservatives who insisted, inaccurately, that schemata could only be accepted or amended, not rejected.
[ترجمه گوگل]این باعث ناراحتی محافظه‌کارانی شد که به‌طور نادرست اصرار داشتند که طرحواره‌ها را فقط می‌توان پذیرفت یا اصلاح کرد، نه رد
[ترجمه ترگمان]این محافظه کاران پریشان که اصرار داشتند، inaccurately، که schemata تنها می تواند پذیرفته یا اصلاح شود، رد نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is the process inaccurately called slipped disc.
[ترجمه گوگل]این فرآیندی است که به اشتباه دیسک لغزش نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این فرایندی است که inaccurately نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This student works rather inaccurately and sloppily.
[ترجمه گوگل]این دانش آموز نسبتاً نادرست و شلخته کار می کند
[ترجمه ترگمان]این دانش آموز به جای inaccurately و sloppily کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The money mechanism began to work stiffly and inaccurately.
[ترجمه گوگل]مکانیسم پول به سختی و نادرست شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]مکانیسم پول به طور رسمی شروع به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Court records reveal every day how inaccurately " eyewitnesses'see.
[ترجمه گوگل]سوابق دادگاه هر روز نشان می دهد که "شاهدان عینی" چقدر نادرست می بینند
[ترجمه ترگمان]سوابق دادگاه هر روز نشان می دهند که چگونه \"شاهدان عینی\" شاهد آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The document also inaccurately described a trustee that safeguards invested assets.
[ترجمه گوگل]این سند همچنین یک متولی را که از دارایی های سرمایه گذاری شده محافظت می کند، به اشتباه توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]این سند همچنین a را توصیف کرد که دارایی سرمایه گذاری شده را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Areca nut, by association, is sometimes inaccurately called the "Betel nut".
[ترجمه گوگل]آجیل Areca، با تداعی، گاهی اوقات به اشتباه "آجیل بتل" نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]آجیل Areca، به وسیله ارتباط، گاهی اوقات به نام \"دیوانه betel\" خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unreal chemistry questions usually make teachers and students understanding chemistry inaccurately.
[ترجمه گوگل]سوالات غیر واقعی شیمی معمولا باعث می شود معلمان و دانش آموزان شیمی را نادرست درک کنند
[ترجمه ترگمان]در شیمی Unreal معمولا معلمان و دانش آموزان شیمی را درک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Varieties that did not replicate, or that did so inaccurately, would have become relatively less numerous.
[ترجمه گوگل]واریته‌هایی که تکثیر نمی‌شدند، یا این کار را اشتباه انجام می‌دادند، نسبتاً کمتر می‌شدند
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی که تکثیر نمی شوند و یا این کار را انجام می دهند، نسبتا به تعداد نسبتا کمتری تبدیل خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] بدون دقت

انگلیسی به انگلیسی

• inexactly, imprecisely, incorrectly, erroneously

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : innacuracy
صفت ( adjective ) : inaccurate
قید ( adverb ) : inaccurately

بپرس