in your own time

پیشنهاد کاربران

1. با سرعت یا زمان خودت، وقتی خودت آماده ای
2. نه عجله، به آرامی
مثال ها:
1. Take your time, do it in your own time. ⭐ �عجله نکن، هر وقت خودت آماده ای انجام بده. �

...
[مشاهده متن کامل]

2. You can finish the task in your own time. ⭐ �می توانی این کار را به زمان خودت انجام دهی. �
3. She left in her own time, without saying goodbye. ⭐ �او به وقت خودش رفت، بدون خداحافظی. �
> نکته: این عبارت معمولاً به آرامش و اختیار فرد در مدیریت زمان خودش اشاره دارد، نه زمان دقیق یا موعد مشخص.
Chatgpt

دوستان نظر دوستمون "English user" هم صحیح هست.
in your own ( good ) time : when you are ready and not sooner
in your own time : in your free time and not when you usually work or study
با زمان بندی خود شخص، بدون اضطراب و عجله، با سرعت و مدت به انتخاب خود فرد
در اوقات فراغت
You may only use company computers to access the Web in your own time.