1. It is good to have friends in trouble.
[ترجمه فاطمه] خوبه دوستایی داشته باشی زمانی ک تو درد سر افتادی|
[ترجمه مهدی] وقت گرفتاری خوبه که دوستایی داشته باشی|
[ترجمه گوگل]داشتن دوستانی که در مشکل هستند خوب است[ترجمه ترگمان] خوبه که دوستات توی دردسر افتاده باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Although Bill has been in trouble with the police,he earns an honest penny these days by driving a van.
[ترجمه گوگل]اگرچه بیل با پلیس به مشکل خورده است، اما این روزها با راندن یک ون یک پنی صادقانه به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]اگرچه بیل با پلیس درگیر شده است، با رانندگی یک ون، یک پنی درست و حسابی به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگرچه بیل با پلیس درگیر شده است، با رانندگی یک ون، یک پنی درست و حسابی به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was really terrific when I was in trouble.
[ترجمه Medico] اون واقعا فوق العاده بود وقتی تو دردسر افتاده بودم.|
[ترجمه گوگل]او واقعاً فوق العاده بود زمانی که من در مشکل بودم[ترجمه ترگمان]وقتی تو دردسر بودم واقعا فوق العاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her marriage is in trouble and she is desperately unhappy.
[ترجمه گوگل]ازدواج او با مشکل مواجه است و او به شدت ناراضی است
[ترجمه ترگمان]ازدواج او در دردسر است و او به شدت ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ازدواج او در دردسر است و او به شدت ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I got in trouble for lying.
[ترجمه گوگل]به خاطر دروغ گفتن به دردسر افتادم
[ترجمه ترگمان] واسه دروغ گفتن به دردسر افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] واسه دروغ گفتن به دردسر افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I was always getting in trouble for misbehaving at school.
[ترجمه گوگل]من همیشه به خاطر بدرفتاری در مدرسه دچار مشکل می شدم
[ترجمه ترگمان]من همیشه توی دردسر و ایراد گرفتن در مدرسه دچار مشکل می شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من همیشه توی دردسر و ایراد گرفتن در مدرسه دچار مشکل می شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Never fish in trouble water.
[ترجمه گوگل]هرگز در آب مشکل ماهیگیری نکنید
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت در آب دردسر ماهی Never
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت در آب دردسر ماهی Never
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I knew I was really in trouble when I began vomiting blood.
[ترجمه گوگل]وقتی شروع به استفراغ خون کردم، می دانستم که واقعاً در مشکل هستم
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به استفراغ کردن کردم فهمیدم که واقعا تو دردسر افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به استفراغ کردن کردم فهمیدم که واقعا تو دردسر افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It seemed to me that she was in trouble whether Mahoney lived or died.
[ترجمه گوگل]به نظرم می رسید که او در دردسر است چه ماهونی زنده بماند چه بمیرد
[ترجمه ترگمان]به نظرم آمد که او در دردسر است یا مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظرم آمد که او در دردسر است یا مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We are in trouble.
[ترجمه گوگل]ما دچار مشکل هستیم
[ترجمه ترگمان]ما تو دردسر افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما تو دردسر افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He knew he'd be in trouble with the bank if he overspent again;I've helped him before,but this time I'm leaving him to stew in his own juice.
[ترجمه گوگل]او میدانست که اگر دوباره خرج کند با بانک به مشکل میخورد؛ من قبلاً به او کمک کردهام، اما این بار او را میگذارم تا در آب خودش خورش کند
[ترجمه ترگمان]او می دانست که اگر دوباره به دردسر بیفتد با بانک در دردسر خواهد بود؛ من قبلا به او کمک کرده ام، اما این بار او را برای تاس کباب کردن او گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او می دانست که اگر دوباره به دردسر بیفتد با بانک در دردسر خواهد بود؛ من قبلا به او کمک کرده ام، اما این بار او را برای تاس کباب کردن او گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His aggressive style of play sometimes gets him in trouble.
[ترجمه گوگل]سبک بازی تهاجمی او گاهی اوقات او را به دردسر می اندازد
[ترجمه ترگمان]سبک aggressive بازی گاهی اوقات او را به دردسر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سبک aggressive بازی گاهی اوقات او را به دردسر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was in trouble with his teachers.
[ترجمه Hyouka] او با معلمانش به مشکل خورده بود.|
[ترجمه گوگل]او با معلمانش مشکل داشت[ترجمه ترگمان]اون با teachers تو دردسر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They were up to their necks in trouble with the press.
[ترجمه گوگل]آنها تا گردن در گرفتاری با مطبوعات بودند
[ترجمه ترگمان]با مطبوعات به دردسر افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با مطبوعات به دردسر افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید