• : تعریف: likely or about to happen. • مشابه: in the cards
- Your promotion is in the wind.
[ترجمه گوگل] ارتقای شما در باد است [ترجمه ترگمان] ارتقا شما در باد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Her hair whipped around her face in the wind.
[ترجمه گوگل]موهایش در باد به دور صورتش حلقه زد [ترجمه ترگمان]موهایش در باد تکان می خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The torch flared in the wind.
[ترجمه گوگل]مشعل در باد شعله ور شد [ترجمه ترگمان]مشعل در باد شعله ور شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A window slammed shut in the wind.
[ترجمه گوگل]پنجره ای در باد بسته شد [ترجمه ترگمان]پنجره ای در باد به شدت بسته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A trip to India may be in the wind.
[ترجمه Zahra seyedi] سفر به هند ممکن است در شرف اتفاق افتادن باشد
|
[ترجمه گوگل]سفر به هند ممکن است در باد باشد [ترجمه ترگمان]سفر به هند ممکن است در باد باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The red flag flaps in the wind.
[ترجمه گوگل]پرچم قرمز در باد تکان می خورد [ترجمه ترگمان]پرچم سرخ در باد حرکت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The leaves whirled in the wind.
[ترجمه گوگل]برگها در باد می چرخیدند [ترجمه ترگمان]برگ ها در باد چرخ می زدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The trees were swaying in the wind.
[ترجمه گوگل]درختان در باد تاب میخوردند [ترجمه ترگمان]درختان در باد تاب می خوردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The candle flickered in the wind.
[ترجمه گوگل]شمع در باد سوسو زد [ترجمه ترگمان]شمع در باد تکان می خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The sails swelled out in the wind.
[ترجمه گوگل]بادبان ها در باد متورم شدند [ترجمه ترگمان]بادبان ها در باد باد کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The windows were rattling in the wind.
[ترجمه گوگل]پنجره ها در باد می لرزیدند [ترجمه ترگمان]پنجره ها تلق تلق می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Her skirt ballooned in the wind.
[ترجمه گوگل]دامن او در باد بادکنک می شد [ترجمه ترگمان]دامنش در باد جمع شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The flag flaps in the wind.
[ترجمه گوگل]پرچم در باد تکان می خورد [ترجمه ترگمان]پرچم در باد حرکت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Tree were shaking in the wind.
[ترجمه گوگل]درخت در باد می لرزید [ترجمه ترگمان]درخت در باد می لرزید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The branches were swaying in the wind.
[ترجمه گوگل]شاخه ها در باد تاب می خوردند [ترجمه ترگمان]شاخه ها در باد تکان می خوردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The flag slatted in the wind.
[ترجمه گوگل]پرچم در باد کوبیده شد [ترجمه ترگمان]پرچم در باد تکان می خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• about to happen
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی: در حال وقوع / در شرف اتفاق / در هوا پخش شده / در حال شایعه شدن در زبان محاوره ای: یه چیزی داره اتفاق می افته، بوی تغییر میاد، شایعه اش پیچیده، انگار خبریه 🔸 تعریف ها: 1. ( استعاری – آینده نگر ) : ... [مشاهده متن کامل]
برای اشاره به چیزی که احتمال وقوعش زیاده یا نشونه هایی از وقوعش دیده می شه مثال: Big changes are in the wind. تغییرات بزرگی در راهه. 2. ( شایعه – ضمنی ) : وقتی حرف یا شایعه ای در حال پخش شدن باشه، ولی هنوز قطعی نباشه مثال: There’s something in the wind about a merger. یه چیزایی درباره ی ادغام شرکت ها داره شایعه می شه. 3. ( فرار یا ناپدید شدن – غیررسمی ) : در برخی موارد، برای اشاره به کسی که فرار کرده یا ناپدید شده مثال: The suspect is in the wind. مظنون فراریه / ناپدید شده. 🔸 مترادف ها: afoot – imminent – in the air – brewing – circulating – on the horizon