عبارت **"in the trenches"** یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای **قرار داشتن در خط مقدم کار سخت، مبارزه یا تلاش مستمر و دشوار** است. این عبارت ریشه در جنگ های قدیمی دارد و به سربازانی اشاره می کند که در خندق ها ( trenches ) و در شرایط سخت و خطرناک جنگ حضور دارند.
... [مشاهده متن کامل]
- **معنای اصلی:**
بودن در موقعیت سخت، پرچالش و پرزحمت، جایی که کار واقعی و دشوار انجام می شود.
- **معنای مجازی:**
به کار بردن این عبارت برای توصیف افرادی که در خط مقدم فعالیت های روزمره، پروژه ها یا مشکلات هستند و با چالش ها و مشکلات دست و پنجه نرم می کنند.
- معمولاً برای توصیف کارکنان، تیم ها یا افرادی که درگیر کار عملی و سخت هستند به کار می رود، نه کسانی که فقط در سطح مدیریت یا نظارت هستند.
- - -
## مثال ها
- The managers make the plans, but the workers in the trenches do all the hard work.
مدیران برنامه ریزی می کنند، اما کارگران در خط مقدم تمام کار سخت را انجام می دهند.
- As a nurse, she spends most of her time in the trenches, taking care of patients.
به عنوان یک پرستار، او بیشتر وقتش را در خط مقدم مراقبت از بیماران می گذراند.
- If you want to understand the real challenges of this project, you need to talk to the people in the trenches.
اگر می خواهی چالش های واقعی این پروژه را بفهمی، باید با کسانی که در خط مقدم هستند صحبت کنی.
- - -
## معادل های فارسی پیشنهادی
- در خط مقدم کار سخت بودن
- درگیر کار دشوار بودن
- در دل مشکلات و تلاش ها بودن
- در میدان عمل بودن
استعاره ای است از شرایط مصیبت بار در سنگرهای جنگ جهانی اول.
در وسط یک جنگ شدید و یا کار سخت
مخمصه، شرایط سخت جنگی، شرایط سخت کاری