in the money


(خودمانی) 1- جزو برندگان (مسابقه ی اسب دوانی و غیره) 2- پولدار، موفق

جمله های نمونه

1. Put in the money before dialing.
[ترجمه گوگل]قبل از شماره گیری پول را وارد کنید
[ترجمه ترگمان]پول رو بذار قبل از گرفتن شماره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If we win this competition we'll be in the money.
[ترجمه سامانی] اگر ما این رقابت را برنده شویم در سود خواهیم بود یا سود میکنیم
|
[ترجمه گوگل]اگر در این رقابت پیروز شویم، پول زیادی خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]اگر ما این رقابت را ببریم، ما به پول احتیاج خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A change in the money supply brings a corresponding change in expenditure.
[ترجمه گوگل]تغییر در عرضه پول، تغییر مربوطه را در مخارج به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]تغییری در تامین پول باعث تغییر در هزینه ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He forgot to reckon in the money on petrol.
[ترجمه گوگل]او فراموش کرده بود که روی پول بنزین حساب کند
[ترجمه ترگمان]یادش رفت پول بنزین را حساب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Price rises have matched rises in the money supply with a lag of two or three months.
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت ها با افزایش عرضه پول با تاخیر دو یا سه ماهه مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت ها با افزایش دو یا سه ماه در عرضه پول هماهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The last topic discussed is the measurement error in the money stock data.
[ترجمه گوگل]آخرین موضوع مورد بحث، خطای اندازه گیری در داده های موجودی پول است
[ترجمه ترگمان]آخرین موضوعی که بحث شد خطای اندازه گیری در داده های ذخیره پول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thus the monetarists recommend a steady growth in the money supply.
[ترجمه گوگل]بنابراین پول گرایان رشد مداوم در عرضه پول را توصیه می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین the رشد ثابتی را در تامین مالی پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Any increase in the money supply, they argue, will simply lead to higher prices and a lower exchange rate.
[ترجمه گوگل]آنها استدلال می کنند که هر گونه افزایش در عرضه پول به سادگی منجر به قیمت های بالاتر و کاهش نرخ ارز می شود
[ترجمه ترگمان]آن ها استدلال می کنند که هر افزایشی در تامین مالی، به سادگی منجر به قیمت های بالاتر و نرخ ارز کم تر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bulk of September's settlement was a cut in the money owed to credit card firms.
[ترجمه گوگل]بخش عمده ای از تسویه حساب ماه سپتامبر، کاهش پول بدهی به شرکت های کارت اعتباری بود
[ترجمه ترگمان]بخش عمده اسکان در سپتامبر یک کاهش در میزان بدهی شرکت های کارت اعتباری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For larger corporations, direct participation in the money market may still be cost effective.
[ترجمه گوگل]برای شرکت های بزرگتر، مشارکت مستقیم در بازار پول ممکن است همچنان مقرون به صرفه باشد
[ترجمه ترگمان]برای شرکت های بزرگ تر، مشارکت مستقیم در بازار پول ممکن است همچنان مقرون به صرفه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cash shortage in the money market is, in this way, passed to the discount houses.
[ترجمه گوگل]کمبود نقدینگی در بازار پول به این ترتیب به خانه های تخفیف دار منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]کمبود نقدینگی در بازار پول به این طریق به خانه های تخفیف منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This would lead to a fall in the money wage and so restore full employment.
[ترجمه گوگل]این منجر به کاهش دستمزد پولی و بازیابی اشتغال کامل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به کاهش درآمد پول و بازسازی کامل اشتغال خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There will be inflation, an increase in the money supply and, especially, house price inflation.
[ترجمه گوگل]تورم، افزایش عرضه پول و به ویژه تورم قیمت مسکن وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]تورم وجود خواهد داشت، افزایش در عرضه پول و به خصوص تورم قیمت خانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In other words, the realized change in the money supply is fully anticipated and hence.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، تغییر تحقق یافته در عرضه پول کاملاً پیش بینی می شود و از این رو
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، تغییر واقعی در تامین پول به طور کامل پیش بینی شده و از این رو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. NatWest also made a mint from the upheaval in the money markets last year.
[ترجمه گوگل]NatWest نیز از تحولات بازارهای پولی در سال گذشته سودآور شد
[ترجمه ترگمان]NatWest همچنین در سال گذشته از تغییراتی که در بازارهای پول حاصل شد، نعناع به همراه آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rich, successful, wealthy; winning a contest (especially having a winning bet at a horse race)

پیشنهاد کاربران

بپرس