قریب الوقوع، نزدیک، در شرف وقوع، در راه
با لغات زیر هم مترادف هستش
In the making
Forthcoming
Imminent
Impendent
Impending
A teacher pinch may be in the making
ممکن است کمبود معلم در راه باشد
با لغات زیر هم مترادف هستش
ممکن است کمبود معلم در راه باشد
در ساخت
در ( حال ) شکل گیری
companies involved in the making of nuclear weapons
شرکت هایی که در ساخت سلاح های هسته ای نقش دارند
a book that was ten years in the making
کتابی که ده سال تدوین اش طول کشید
در ( حال ) شکل گیری
شرکت هایی که در ساخت سلاح های هسته ای نقش دارند
کتابی که ده سال تدوین اش طول کشید
در شرف وقوع بودن، به وقوع پیوستن، ( راهکار و غیره ) خود به خود رخ نشان دادن/ پدیدار شدن
شخص یا چیزی که در شرف رو شدن است _ مطرح شدن . A star is in the making . ستاره ای که در راه است
بالقوه
در فرایند ساخت یا ایجاد چیزی