in the commission of

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی
- در حین ارتکاب
- هنگام انجام ( عمل )
- در جریان وقوع
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( حقوقی – اصلی ) :** عبارتی که در متون قانونی برای اشاره به زمانی به کار می رود که جرم یا عمل خاصی در حال وقوع است.
...
[مشاهده متن کامل]

- مثال: *He was injured in the commission of the crime. *
او در حین ارتکاب جرم زخمی شد
2. ** ( رسمی – عمومی ) :** اشاره به انجام یا اجرای یک عمل ( نه لزوماً جرم ) .
- مثال: *In the commission of his duties, he made several mistakes. *
در حین انجام وظایفش چندین اشتباه مرتکب شد
- - -
## 🔸 مترادف ها
during – while carrying out – in the course of – at the time of
- - -
## 🔸 مثال ها
- *The weapon was used in the commission of the offense. *
سلاح در حین ارتکاب جرم استفاده شد
- *He acted negligently in the commission of his duties. *
او در حین انجام وظایفش سهل انگاری کرد
- *Several people were harmed in the commission of fraud. *
چندین نفر در جریان ارتکاب کلاهبرداری آسیب دیدند