[ترجمه گوگل] او به خاطر مرگ حیوان خانگی اش اشک می ریخت [ترجمه ترگمان] او به خاطر مرگ حیوان خانگی غرق در اشک بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. They that sow in tears shall reap in joy.
[ترجمه گوگل]آنها که در اشک می کارند، در شادی درو خواهند کرد [ترجمه ترگمان]آنان که در اشک غوطه می خورند از شادی درو خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The children were all in tears .
[ترجمه Younes] بچه ها همش اشک می ریختند
|
[ترجمه گوگل]بچه ها همه اشک می ریختند [ترجمه ترگمان]بچه ها اشک می ریختند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her cheeks were bathed in tears.
[ترجمه گوگل]گونه هایش غرق اشک بود [ترجمه ترگمان]گونه هایش غرق در اشک بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I don't want to be in tears, but I am still in grief.
[ترجمه گوگل]نمی خواهم اشک بریزم، اما هنوز در غم هستم [ترجمه ترگمان]نمی خواهم گریه کنم، اما هنوز در غم و اندوه هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He ran home in tears to his mother.
[ترجمه گوگل]با گریه به سمت مادرش به خانه دوید [ترجمه ترگمان]با اشک به سوی مادر دوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There is a sacredness in tears. They are messengers of overwhelming grief and unspeakable love.
[ترجمه گوگل]در اشک یک تقدس نهفته است آنها پیام آور اندوهی طاقت فرسا و عشقی غیرقابل توصیف هستند [ترجمه ترگمان]There زیر گریه است این ها messengers پر از اندوه و عشق ناگفتنی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She fled the room in tears.
[ترجمه گوگل]با گریه از اتاق فرار کرد [ترجمه ترگمان]او در حالی که اشک می ریخت از اتاق بیرون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was in tears over the death of her puppy.
[ترجمه گوگل]او به خاطر مرگ توله سگش اشک می ریخت [ترجمه ترگمان]او در حال گریه و زاری از مرگ puppy بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Shocked by the sad news, she broke out in tears.
[ترجمه گوگل]او که از این خبر غم انگیز شوکه شده بود، اشک ریخت [ترجمه ترگمان]از این خبر ناراحت کننده شوکه شد و شروع به گریه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her opponent left the tennis court in tears.
[ترجمه گوگل]حریف او با اشک زمین تنیس را ترک کرد [ترجمه ترگمان]رقیب او در حالی که اشک می ریخت، زمین تنیس را ترک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He slumped back on the sofa in tears.
[ترجمه گوگل]با گریه روی مبل خم شد [ترجمه ترگمان]او دوباره روی کاناپه ولو شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Their arguments inevitably end in tears.
[ترجمه گوگل]مشاجرات آنها به ناچار به گریه ختم می شود [ترجمه ترگمان]استدلالات آن ها به ناچار به گریستن ختم می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She steeped her handkerchief in tears.
[ترجمه گوگل]دستمالش را غرق اشک کرد [ترجمه ترگمان]دستمالش را از اشک پر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She broke down in tears as she spoke to reporters.
[ترجمه گوگل]او هنگام صحبت با خبرنگاران اشک ریخت [ترجمه ترگمان]هنگامی که با خبرنگاران صحبت می کرد، اشک در چشمانش جمع شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She left the room in tears so I went after her.
[ترجمه گوگل]با گریه از اتاق خارج شد و من به دنبالش رفتم [ترجمه ترگمان]از اتاق بیرون رفت و من هم دنبالش رفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• crying, weeping, tearful
پیشنهاد کاربران
اشک آلود
Crying : در حال گریه
اشک ریختن
اشک تو چشم حلقه زدن
به حالت یا وضعیتی گفته میشود که اشک از چشمان یک شخص جاری شود چه در اثر گریه و چه در اثر خنده زیاد ( مثال، We were laughing so hard that we were in tears ما آنقدر خندیدیم که اشکمون دراومد! )