in silence

جمله های نمونه

1. Deep rivers move in silence, shallow brooks are noisy.
[ترجمه گوگل]رودخانه های عمیق در سکوت حرکت می کنند، نهرهای کم عمق پر سر و صدا هستند
[ترجمه ترگمان]رودخانه های عمیق در سکوت حرکت می کنند و نهرها پر سر و صدا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cruelest lies are often told in silence. Robert Louis Stevenson
[ترجمه گوگل]بی رحمانه ترین دروغ ها اغلب در سکوت گفته می شود رابرت لوئیس استیونسون
[ترجمه ترگمان]وحشی ترین دروغ ها اغلب در سکوت گفته می شود رابرت لوییس استیونسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Work hard in silence. Let your success be your noise.
[ترجمه گوگل]در سکوت سخت کار کن بگذارید موفقیت شما سر و صدای شما باشد
[ترجمه ترگمان]سخت در سکوت کار می کنیم بگذار موفقیت های شما سر و صدا در بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Speaking in silence is the most intimate communication two beings can achieve.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن در سکوت صمیمانه ترین ارتباطی است که دو موجود می توانند به آن دست یابند
[ترجمه ترگمان]صحبت در سکوت most ارتباطی است که دو موجود می توانند به آن دست یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We all filed back to our seats in silence.
[ترجمه گوگل]همه در سکوت به صندلی هایمان برگشتیم
[ترجمه ترگمان]همگی در سکوت به صندلی تکیه دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. About 150 local people looked on in silence as the two coffins were taken into the church.
[ترجمه گوگل]حدود 150 نفر از مردم محلی در حالی که دو تابوت را به داخل کلیسا برده بودند، در سکوت نگاه می کردند
[ترجمه ترگمان]حدود ۱۵۰ نفر از مردم محلی سکوت کردند و این دو تابوت به داخل کلیسا بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They stood in silence as a mark of honour to her.
[ترجمه گوگل]آنها در سکوت ایستادند تا به او افتخار کنند
[ترجمه ترگمان]در سکوت ایستادند و به او افتخار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jennie fell to her task in silence.
[ترجمه گوگل]جنی در سکوت به وظیفه خود افتاد
[ترجمه ترگمان]Jennie در سکوت به کار خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She sat in silence enjoying the ebb and flow of conversation.
[ترجمه گوگل]او در سکوت نشسته بود و از جزر و مد گفتگو لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او در سکوت نشسته بود و از جزر و مد گفتگو لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A patient throng was waiting in silence.
[ترجمه گوگل]انبوهی صبور در سکوت منتظر بودند
[ترجمه ترگمان]یک بیمار در سکوت منتظر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Great souls suffer in silence.
[ترجمه گوگل]روح های بزرگ در سکوت رنج می برند
[ترجمه ترگمان]روح بزرگ در سکوت رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I cannot tell why this heart languishes in silence. It is for small needs it never asks, or knows or remembers.
[ترجمه گوگل]نمی توانم بگویم چرا این قلب در سکوت می لنگد برای نیازهای کوچک است که هرگز نمی پرسد، نمی داند یا به خاطر می آورد
[ترجمه ترگمان]نمی توانم بگویم که چرا این قلب در سکوت فرو می رود این برای نیازهای کوچک است که هرگز نمی پرسد، یا یادش می مونه یا یادش می مونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Goldsworth stared at me in silence for nearly twenty seconds.
[ترجمه گوگل]گلدزورث نزدیک به بیست ثانیه در سکوت به من خیره شد
[ترجمه ترگمان]امت تقریبا بیست ثانیه در سکوت به من خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She fell to her task in silence.
[ترجمه گوگل]او در سکوت به وظیفه خود افتاد
[ترجمه ترگمان]ساکت ماند و ساکت ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without speaking, quietly, without making a sound

پیشنهاد کاربران

بپرس