در جستجوی یا برای بدست آوردن . . . ( عمومأ چیز های خوب و آرزو ها )
They worked late hours in pursuit of success.
یا مثلا
He moved to a new city in pursuit of a better life.
یا مثلا
In pursuit of happiness, they decided to travel the world.
یا مثلا
یا مثلا
به دنبالِ. . . .
در طلبِ. . . .
در جستجویِ. . . .
به دنبالِ کسبِ . . . .
در تعقیبِ. . . . .
به دنبال تحققِ . . . . .
در پی به دست آوردنِ. . . . .
به عنوان نمونه :
... [مشاهده متن کامل]
برای رسیدن به. . .
مثال:
he tried hard in pursuit of success
برای رسیدن به موفقیت بشدت تلاش کرد
مثال:
برای رسیدن به موفقیت بشدت تلاش کرد
به منظور دستیابی به چیزی
در صدد - به دنبال - در طلب - در جستجوی