در حال انجام
"The project is in progress. " ( پروژه در حال انجام است. )
"Construction is in progress. " ( ساخت و ساز در جریان است. )
"The meeting is in progress. " ( جلسه در حال انجام است. )
... [مشاهده متن کامل]
"Repairs are in progress. " ( تعمیرات در حال انجام است. )
"My work is in progress. " ( کار من در حال انجام است. )
در حال برگذاری
It is in progress:
آن در حال انجام است.
آن در حال پیشبرد [امور] است.
in progress:
در حال انجام.
در حال پیشبرد.
در حال پیش روی. ( یعنی پیش رفتن به سمت اتمام یک کار یا رسیدن به یک هدف )
progress:
پیش روی.
پیش رفت.
جلورفتن مرحله به مرحله ی یک کار.
Happening_ under way _ going on now
در جریان
در حال رخ دادن
. *once the test is in progress you will not be allowed to leave the room*
درحال تکامل و اتفاق افتادن
در دست اجرا
در دست اقدام
درحال اقدام
در حال کامل شدن
در حال اجرا
در جریان
در حال تکمیل شدن ، ، در حال انجام شدن
در جریان
در حال. . . . . . . .
در حال انجام
is occurring, is happening
در حال رخ دادن، در حال اتفاق افتادن
در جریان بودن
ادامه دار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)