in other words

جمله های نمونه

1. In other words, she must give up singing.
[ترجمه hiva] به عبارت دیگر او باید آواز خواندن را ترک کند
|
[ترجمه Aradh kurd] به عبارت دیگر او باید آواز خواندن را کنار بگذارد
|
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، او باید خوانندگی را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، باید آواز بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In other words, when the wind is blowing at 120 kilometers per hour, most waves will be about twelve meters.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، زمانی که باد با سرعت 120 کیلومتر در ساعت می وزد، بیشتر امواج حدود دوازده متر خواهند بود
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، زمانی که باد ۱۲۰ کیلومتر در ساعت می وزد، بیشتر امواج در حدود ۱۲ متر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So he is a fraud, a common thief in other words.
[ترجمه گوگل]بنابراین او یک کلاهبردار، به عبارت دیگر یک دزد معمولی است
[ترجمه ترگمان]پس او یک کلاه برداری است، یک دزد عامی با کلمات دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They're letting me go?in other words, I've been sacked.
[ترجمه گوگل]آنها مرا رها می کنند؟ به عبارت دیگر، من را اخراج کردند
[ترجمه ترگمان]دارن میزارن من برم؟ به عبارت دیگه اخراج شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In other words, the bourgeoisie are a product of the French Revolution.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، بورژوازی محصول انقلاب فرانسه است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، بورژوازی محصول انقلاب فرانسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He became, in other words, a great hero.
[ترجمه گوگل]او به عبارت دیگر قهرمان بزرگی شد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، قهرمان بزرگی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The mobile library services have been reorganised — in other words, they visit fewer places.
[ترجمه گوگل]خدمات کتابخانه سیار دوباره سازماندهی شده است - به عبارت دیگر، آنها از مکان های کمتری بازدید می کنند
[ترجمه ترگمان]خدمات کتابخانه سیار مجددا سازماندهی شده است - به عبارت دیگر، آن ها از مکان های کمتری بازدید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was economical with the truth - in other words, he was lying.
[ترجمه گوگل]او با حقیقت مقرون به صرفه بود - به عبارت دیگر، او دروغ می گفت
[ترجمه ترگمان]او به عبارت دیگر صرفه جویی می کرد - به عبارت دیگر، دروغ می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In other words, a jolly good booze-up.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، یک مشروب نوش جانانه خوب
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگه، یه مشروب الکلی خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In other words, the dominant ideology carries the day.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، ایدئولوژی مسلط روز را به پیش می برد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، ایدئولوژی غالب روز را حمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In other words, meaning is a highly important component element in the labelling of emotional states.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، معنا یک عنصر مؤلفه بسیار مهم در برچسب زدن حالات عاطفی است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، معنا یک عنصر جز بسیار مهم در برچسب حالات احساسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In other words, these licensing factors stimulate the chromosomes to enter the S phase.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، این عوامل مجوز دهنده، کروموزوم ها را برای ورود به فاز S تحریک می کنند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، این عوامل صدور مجوز، کروموزوم ها را تحریک می کنند تا وارد فاز S شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In other words the members would also begin to collaborate on foreign policy matters.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، اعضا شروع به همکاری در زمینه سیاست خارجی خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر اعضا همچنین شروع به هم کاری در زمینه سیاست خارجی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The policy, in other words, was containment, not rollback.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، سیاست مهار بود، نه عقب‌نشینی
[ترجمه ترگمان]سیاست، به عبارت دیگر، مهار کردن بود، بدون عقب نشینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It does not, in other words, bear the hallmarks of Thatcherism.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، نشانه های تاچریسم را ندارد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، نشانه های of را تحمل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• to state the matter differently..., this means that

پیشنهاد کاربران

in other words: به عبارت دیگر
به عبارت دیگه. . .
که یعنی. . .
به بیان دیگه. . .
به زبون دیگه. . .
used to introduce a statement that repeats what has been said in a different and usually a simpler or more exact way
"She said the movie was a bit predictable. "
"In other words, she didn't like it. "
@لَنگویچ
به زبون دیگه، به عبارتی
به بیان دیگر
Use for saying something in a different way
به عبارت اُخری
به عبارت دیگر
A phrase to say what you mean easier and clearly
به عبارت دیگر
they asked him to leave in other words he was fired
آن ها از او خواستند که برود به عبارت دیگر او اخراج شد 🍙🍙
هنر 85
In the other hand. از طرفی. به عبارتی دیگر. از ان سو
به گفته دیگر، به سخن دیگر، به دیگر سخن، در کلامی دیگر، به کلامی دیگر، به دیگر کلام، به قولی دیگر، به دیگر قول، به تعبیر دیگر
ب عبارت دیگر
به عبارت دیگر ، به بیانی دیگر
به عبارت دیگر
On the other hand =از طرف دیگر، از دیگر سو، به عبارت دیگر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس