in opposition


(حزب) در اقلیت، در جناح مخالف

جمله های نمونه

1. Local resident groups have united in opposition to the plan.
[ترجمه گوگل]گروه های ساکن محلی در مخالفت با این طرح متحد شده اند
[ترجمه ترگمان]گروه های مقیم محلی در مخالفت با این طرح متحد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Conservative party was in opposition for the first time in years.
[ترجمه گوگل]حزب محافظه کار برای اولین بار پس از سال ها در اپوزیسیون قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]حزب محافظه کار برای اولین بار در سال های گذشته مخالف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They returned to power after six years in opposition.
[ترجمه گوگل]آنها پس از شش سال مخالفت به قدرت بازگشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها پس از شش سال مخالف به قدرت بازگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Conservative Party is now in opposition.
[ترجمه گوگل]حزب محافظه کار اکنون در اپوزیسیون است
[ترجمه ترگمان]حزب محافظه کار اکنون مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Members of the committee have come out in opposition to the proposal.
[ترجمه گوگل]اعضای کمیته با این پیشنهاد مخالفت کردند
[ترجمه ترگمان]اعضای این کمیته با این پیشنهاد مخالفت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Workers found themselves in opposition to local interests.
[ترجمه گوگل]کارگران خود را در تقابل با منافع محلی یافتند
[ترجمه ترگمان]کارگران خود را در برابر منافع محلی یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Leisure is usually defined in opposition to work.
[ترجمه گوگل]اوقات فراغت معمولاً در تقابل با کار تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]اوقات فراغت معمولا در مخالفت با کار تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Leisure is often defined in opposition to work.
[ترجمه گوگل]اوقات فراغت اغلب در تقابل با کار تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]اوقات فراغت در مخالفت با کار تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The warring factions had united in opposition to the common enemy.
[ترجمه گوگل]جناح های متخاصم در مخالفت با دشمن مشترک متحد شده بودند
[ترجمه ترگمان]جناح های متخاصم در مخالفت با دشمنان مشترک متحد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They have thus placed themselves in opposition to the people.
[ترجمه گوگل]آنها به این ترتیب خود را در مقابل مردم قرار داده اند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه آن ها خودشان را در مقابل مردم قرار داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We found ourselves in opposition to several colleagues on this issue.
[ترجمه گوگل]ما خود را در مخالفت با چندین همکار در این موضوع دیدیم
[ترجمه ترگمان]ما خود را در مقابل چندین تن از همکاران در این مساله یافتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Protest marches were held in opposition to the proposed law.
[ترجمه گوگل]راهپیمایی های اعتراضی در مخالفت با قانون پیشنهادی برگزار شد
[ترجمه ترگمان]تظاهرات اعتراضی در مخالفت با قانون پیشنهادی برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The unions are in opposition to the government over the issue of privatization.
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها بر سر موضوع خصوصی سازی با دولت مخالف هستند
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها در مخالفت با دولت در مورد مساله خصوصی سازی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The anarchist paper Freiheit, in opposition to the Marxists, thought Eleanor should have been shot on sight upon arriving.
[ترجمه گوگل]روزنامه آنارشیستی Freiheit، در مخالفت با مارکسیست‌ها، فکر می‌کرد که النور باید به محض ورود گلوله می‌خورد
[ترجمه ترگمان]نور هرج و مرج طلب، در مخالفت با the، فکر می کرد که نور الی نور به محض رسیدن به Marxists تیر خورده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• against, opposed to; in contrast to; in resistance, in defiance

پیشنهاد کاربران

مخالف با، بر علیه
We are standing in opposition of antichrist, if we
hope to beat them; we must be like god
ما بر علیه ضد مسیحیان ایستاده ایم، اگر امید به شکستشان داریم؛ باید همانند خدا باشیم.
برعکس
در مخالفت با
مخالفِ
برعکسِ

بپرس