in one's wheelhouse

پیشنهاد کاربران

این اصطلاح به این معنی است که چیزی دقیقاً در حوزه ی تخصص، مهارت، علاقه یا تجربه ی فرد باشد. وقتی کاری یا موضوعی
"in your wheelhouse"
است، یعنی شما در آن زمینه بسیار خوب هستید، آن را به راحتی انجام می دهید و برای آن ساخته شده اید.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
معادل ها و ترجمه های فارسی
برای این اصطلاح یک معادل ثابت و واحد وجود ندارد، اما می توان آن را به چند طریق طبیعی به فارسی ترجمه کرد. انتخاب معادل بهcontext جمله بستگی دارد:
۱. دقیقاً در تخصصِ ( کسی ) بودن
این معادل رسمی تر و مستقیم است.
Example: "Graphic design is right in her wheelhouse. "
ترجمه: "طراحی گرافیک دقیقاً در تخصصِ اوست. "
۲. از پسِ ( چیزی ) به راحتی برآمدن / در حوصله ی ( کسی ) بودن
این معادل بر توانایی و تمایل انجام کار تأکید دارد.
Example: "Managing difficult clients is in his wheelhouse. "
ترجمه: "مدیریت مشتریان مشکل پسند از پسِ او به راحتی برمی آید. " یا ". . . در حوصله ی اوست. "
۳. در دایره ی معلومات/علاقه ی ( کسی ) بودن
این معادل برای موقعیت های عمومی تر مناسب است.
Example: "Classic literature is in my wheelhouse. "
ترجمه: "ادبیات کلاسیک در دایره ی علاقه ی من است. "
۴. ( کاری ) به مزاج ( کسی ) خوردن
این یک معادل بسیار طبیعی و محاوره ای فارسی است.
Example: "Public speaking isn't in my wheelhouse. "
ترجمه: "سخنرانی در جمع به مزاجم نمی خورد. "
۵. ( چیزی ) از خوره های ( کسی ) بودن ( غیررسمی و محاوره ای )
"خوره" به موضوعی اشاره دارد که شخص عاشق آن است و در آن خبره است.
Example: "Fixing old cars? That's totally in his wheelhouse. "
ترجمه: "تعمیر ماشین های قدیمی؟ این از خوره های کاملاً همونه. "
- - -
ریشه اصطلاح
این اصطلاح از ورزش بیسبال آمده است. "Wheelhouse" در بیسبال به منطقه ای اطراف شانه های یک batsman ( زنندهٔ ضرب ) گفته می شود که ضربه زدن به توپی که در آن ناحیه می آید، برای او راحت تر است و می تواند قوی ترین ضربه را به آن بزند. بنابراین، اگر توپ به آن ناحیه بیاید، در ideal position او قرار دارد.
مثال های بیشتر برای درک بهتر
"As a historian, analyzing ancient documents is in my wheelhouse. "
( به عنوان یک مورخ، تحلیل اسناد باستانی دقیقاً در تخصص من است. )
"Don't ask me to code, that's not in my wheelhouse. Ask Sarah, it's right in her wheelhouse. "
( از من نخواه کد بزنم، این از حیطهی دانش من خارج است. از سارا بپرس، این دقیقاً رشته ی خودِ اونه. )
"This project involves a lot of data analysis, which is right in your wheelhouse. "
( این پروژه شامل تحلیل داده های زیادی است که دقیقاً همان چیزیست که توش تبحر داری. )
deepseek

( اصطلاح ) :
1 - در حوزه ی تخصص یا علاقه ی کسی بودن.
2 - ( ورزش بیس بال ) : اشاره به مفید ترین هوم ران ( زدن گوی بخارج از زمین و دویدن از روی همه ی پایگاه ها )
https://www. dictionary. com/browse/wheelhouse