عبارت **"in on it"** به معنای **درگیر بودن، مشارکت داشتن یا مطلع بودن از یک فعالیت، طرح، برنامه یا موضوع خاص** است، به ویژه وقتی که این موضوع ممکن است محرمانه یا اختصاصی باشد.
- وقتی گفته می شود کسی **"is in on it"** یعنی آن فرد در جریان موضوع است و معمولاً در آن مشارکت یا همکاری دارد.
... [مشاهده متن کامل]
- این عبارت می تواند به معنای داشتن اطلاع از یک راز، برنامه یا نقشه نیز باشد.
- معمولاً در موقعیت هایی به کار می رود که فعالیت یا برنامه ای به صورت گروهی و گاهی محرمانه انجام می شود.
- - -
## مثال ها
- He seems to be in on everything that happens at work.
به نظر می رسد او در همه چیزهایی که در محل کار اتفاق می افتد، درگیر است.
- Were you in on planning this surprise party?
آیا تو در برنامه ریزی این مهمانی سورپرایز مشارکت داشتی؟
- Several members of the team were in on the secret project.
چندین عضو تیم در پروژه محرمانه مشارکت داشتند.
- - -
## معادل های فارسی پیشنهادی
- در جریان بودن
- درگیر بودن
- مشارکت داشتن
- مطلع بودن از موضوعی خاص
- وقتی گفته می شود کسی **"is in on it"** یعنی آن فرد در جریان موضوع است و معمولاً در آن مشارکت یا همکاری دارد.
... [مشاهده متن کامل]
- این عبارت می تواند به معنای داشتن اطلاع از یک راز، برنامه یا نقشه نیز باشد.
- معمولاً در موقعیت هایی به کار می رود که فعالیت یا برنامه ای به صورت گروهی و گاهی محرمانه انجام می شود.
- - -
## مثال ها
به نظر می رسد او در همه چیزهایی که در محل کار اتفاق می افتد، درگیر است.
آیا تو در برنامه ریزی این مهمانی سورپرایز مشارکت داشتی؟
چندین عضو تیم در پروژه محرمانه مشارکت داشتند.
- - -
## معادل های فارسی پیشنهادی
- در جریان بودن
- درگیر بودن
- مشارکت داشتن
- مطلع بودن از موضوعی خاص
از موضوعی اطلاع داشتن، در جریان چیزی بودن.
A: these people are from the other cities, aren t they?!!!they come here. . . Come looking for us, come for looking quarters and supplies! And we never even saw them . . . cause you killed them all here! Women. . . children. . . Our colonel will rip you a new one for this massacre
... [مشاهده متن کامل]
B: don t you think he knows?don t you think your colonel is IN ON IT all? He s training our people
A: این مردم از شهرهای دیگه هستن، درسته؟!!! اونا اینجا میان. . . دنبال ما می گردن، دنبال پناهگاه و منابع هستن! و ما حتی هیچ وقت ندیدیمشون. . . چون همشون رو اینجا کشتید! زن ها. . . بچه ها. . . سرهنگ ما به خاطر این کشتار همگانی شماها رو شدیدا توبیخ می کنه.
B: خبر نداری که اون اطلاع داره؟ خبر نداری که سرهنگ شما در جریان کل این اعمال هستش؟! اون افراد ما رو تعلیم می ده
... [مشاهده متن کامل]
A: این مردم از شهرهای دیگه هستن، درسته؟!!! اونا اینجا میان. . . دنبال ما می گردن، دنبال پناهگاه و منابع هستن! و ما حتی هیچ وقت ندیدیمشون. . . چون همشون رو اینجا کشتید! زن ها. . . بچه ها. . . سرهنگ ما به خاطر این کشتار همگانی شماها رو شدیدا توبیخ می کنه.
B: خبر نداری که اون اطلاع داره؟ خبر نداری که سرهنگ شما در جریان کل این اعمال هستش؟! اون افراد ما رو تعلیم می ده
بری تو کارش
در جریان [کار یا موضوعی] قرار داشتن.
در جریان [کار یا موضوعی] بودن.
در جریان [کار یا موضوعی] بودن.