in my place

پیشنهاد کاربران

تو وضعیت من - جایِ من - تو موقعیت من - بجایِ من
e. g.
Hello boss.
Be careful. Throw them in gently.
Boss, isn't there any other way?
No.
Their sale price is fixed. But the price of their food keeps rising like mad.
...
[مشاهده متن کامل]

What would you do in my place?
I don't know.
Only twenty boxes of eggs?
I don't know, it's an order.
Twenty boxes! For a hospital that size!
They won't feed many.
Goodbye.
سام علیکم آقا.
یواش تر بریز پدر جان، یواش تر. . . یواش تر.
اِاِاِ ارباب نمیشد اینارو یه کاریش بکنی ؟
همه فکرامو کردم.
قیمت گوشتشون ثابته، اما نرخ دون و آب شون همین طوری روز به روز میره بالا.
میخوام ببینم شما بودید چیکار می کردید؟
چه عرض کنم قربان.
بله! همش بیست جعبه تخم مرغ!
نمیدونم والله، انباردار نوشته.
بیست جعبه تخم مرغ برا مریض خونه ای به این گَل و گشادی!
بیست جعبه به کجاشون میرسه!
خدافظ شما.
MEANING
in ( someone's or something's ) place
▪️Literally, in someone's or something's physical location.
▪️Instead of someone or something else; as a substitute for someone or something.

بپرس