in law

/ɪnˈlɑː//ɪnlɔː/

(عامیانه) خویشاوند سببی، قوم و خویش از راه زناشویی، کسی که تحت حمایت قانون است، خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج، خویشاوند سببی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: in-laws
• : تعریف: a relative by marriage.

- I like most of my in-laws.
[ترجمه مجتبی] من اکثر خویشاوندانمو دوست دارم
|
[ترجمه Sara] من بیشتر فامیلامون رو دوست دارم
|
[ترجمه Ayda] من بیشتر خانواده ی همسرم رو دوست دارم
|
[ترجمه Atiye] من بیشتر خویشاوندانم را دوست دارم
|
[ترجمه ستایش] من بیشتر خویشاوندان ( سببی ) خودم رو دوست دارم
|
[ترجمه afshin] من بیشتر خویشاوندان همسرم را دوست دارم
|
[ترجمه داداشتون سنگ] آره همون، شوهر هایم را دوست دارم
|
[ترجمه گوگل] من اکثر شوهرهایم را دوست دارم
[ترجمه ترگمان] از بیشتر قوانین خودم خوشم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Interfering in-laws are the prime sources of the blues.
[ترجمه گوگل]مزاحم همسران منبع اصلی بلوز هستند
[ترجمه ترگمان]Interfering در قوانین اصلی بلوز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All my in-laws live far away.
[ترجمه M.A.N] همه ی خویشاوندان سببی ( خانواده همسر ) ِمن دور و برم زندگی میکنند
|
[ترجمه بدون نام] همه ی خوانواده همسرم جای دوری زندگی میکنند
|
[ترجمه گوگل]همه ی همسرم دورتر زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]همه قوانین من دور و بر زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's no love lost between her and her in-laws.
[ترجمه ...] هیچ عشقی بین او و همسرش گم نشده است
|
[ترجمه گوگل]هیچ عشقی بین او و همسرش گم نشده است
[ترجمه ترگمان]بین اون و اون هیچ عشقی بین اون و اون وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have to spend Christmas with the in-laws.
[ترجمه M.A.N] ما باید کریسمس رو با خانواده همسرم هماهنگ کنیم
|
[ترجمه گوگل]ما باید کریسمس را با خانواده شوهر بگذرانیم
[ترجمه ترگمان]ما مجبوریم کریسمس رو با قوانین هماهنگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My new in-laws accepted me with open arms .
[ترجمه M.A.N] خانواده همسر جدید من مرا با آغوش باز پذیرفتند
|
[ترجمه گوگل]همسر جدیدم با آغوش باز مرا پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]قوانین جدیدم مرا با آغوش باز پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We're visiting my in-laws on Sunday.
[ترجمه M.A.N] ما قرار است روز یکشنبه با خانواده همسرم ملاقات کنیم
|
[ترجمه گوگل]ما یکشنبه به خانواده شوهرم می رویم
[ترجمه ترگمان]یکشنبه با قوانین خودم ملاقات می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She felt uneasy with her new in-laws .
[ترجمه M.A.N] او با خانواده همسر جدید خود احساس ناراحتی میکرد
|
[ترجمه گوگل]او با همسر جدیدش احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه ترگمان]با قوانین جدید خود احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sunday lunch with the in-laws has become something of a ritual.
[ترجمه M.A.N] نهار یکشنبه با اعضای خانواده همسر به چیزی شبیه مراسم تبدیل شده
|
[ترجمه گوگل]ناهار یکشنبه با شوهر شوهر به چیزی شبیه به یک آیین تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]ناهار روز یکشنبه با قوانین در قانون، به چیزی شبیه به یک مراسم تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rows with one's in-laws often create divided loyalties.
[ترجمه گوگل]ردیف‌هایی که با پدر و مادرش وجود دارد اغلب باعث ایجاد وفاداری‌های دوگانه می‌شود
[ترجمه ترگمان]Rows با یک s در قوانین اغلب به ایجاد وفاداری تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Providence saw fit to favour me with wonderful in-laws.
[ترجمه گوگل]پراویدنس صلاح دید که از من با پدر و مادر فوق العاده حمایت کند
[ترجمه ترگمان]مشیت الهی دیده بود که به من لطف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She'd never been away from home before and her new husband and in-laws were virtual strangers.
[ترجمه گوگل]او قبلاً هرگز از خانه دور نبوده بود و شوهر جدید و همسرش غریبه بودند
[ترجمه ترگمان]قبلا هرگز از خانه دور نشده بود و شوهر جدیدش و شوهرش با هم غریبه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In fact in-laws, and indeed kin as distant as cousins, seem commonly to be included in these employment networks.
[ترجمه گوگل]در واقع، به نظر می رسد که در این شبکه های استخدامی، پدر و مادر، و در واقع اقوام دور از هم هستند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، به نظر می رسد که در قوانین، و به عنوان خویشاوند دور، معمولا در این شبکه های اشتغال گنجانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Elizabeth and her children were kicked out of the Wartburg castle by the in-laws.
[ترجمه گوگل]الیزابت و فرزندانش توسط زن و شوهر از قلعه وارتبورگ بیرون رانده شدند
[ترجمه ترگمان]الیزابت و فرزندانش از قصر Wartburg با لگد از قلعه بیرون رانده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then wash up, change your clothes, and come greet your future in-laws.
[ترجمه گوگل]بعد بشور، لباساتو عوض کن و بیا به شوهر شوهرت سلام کن
[ترجمه ترگمان]بعد هم بشور، لباسات رو عوض کن و بیا به آینده - ت احترام بذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• return an outlaw to the protection of the law

پیشنهاد کاربران

فامیل همسر، خویشاوند سببی
Son in law داماد
Daughter in law عروس
برادر شوهرم ، و شوهر خواهر شوهرم میشن برادر این لا ی من
خواهر شوهرم ، وزن برادر شوهرم میشن سیستر این لا های من
و همینطور من هم براشون همین میشم
ینی میشم سیستر این لای خواهر شوهرم و زن برادر شوهرم و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

مادر شوهرم میشه مادر این لای من
پدر شوهرم میشه فادر این لای من
این از زبان دختر بود
حالا پسر
خواهر زنم و زن برادر خواهر زنم میشن سیستر این لاهای من
و برادر زنم و شوهر خواهر زنمم میشن برادر این لا های من
مادر زنم میشه مادر این لای من
پدر زنم میشه فادر این لای من
در کل برای نسبت های فامیلی که با ازدواج به دست میان از این لا استفاده میکنیم

خوب دقت کنید
مثال:
شما ازدواج میکنید، برادرِ همسرت، خواهرِ همسرت، و حتی همسرهای اونا 🤦‍♂️ میشن Brother In - law و Sister In - law. یعنی تو یه خانواده، عروس ها و دامادهای خانواده با همدیگه و با دختر و پسرهای خانواده Brother In - law و Sister In - law میشن.
...
[مشاهده متن کامل]

ریزتر میشیم:
۱. زن: Brother In - law:برادرشوهر، شوهرِ خواهرشوهر
Sister In - law :خواهرشوهر، زنِ برادرشوهر ( جاری )
واسه مرد هم خودتون حساب کنید دیگه. . .
واسه پسر و دختر این لا هم همینطور 🤦‍♂️

Somebody you are related by marrige
به معنی خانواده همسر ( پدر شوهر ، مادر زن ، . . . . )
( حقوق ) حکمی یا قانونی
Sb that you relate by marriage, esp father, mother, husband, wife
خوشاوند
فامیل
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج.

بپرس