مطابق با انتظارات معقول خواننده
به پیروی از
مناسب بودن، متناسب با
در راستای
در تأییدِ . . .
مطابق بودن
As for his dress, it was in keeping with his face
https://worldfolklore. net/index. php/2020/10/28/the - burglars - ghost/
هم سو با، در راستایِ، سازگار با، منطبق بر، در تطابق با، نظر به این که
پیروِ
همخوانی داشتن, هماهنگ بودن, ارتباط داشتن
هم راستا با
مطابق با . . .
مطابقت داشتن با . . .
مطابقت داشتن با . . .
با توجه به
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)