in isolation

انگلیسی به انگلیسی

• alone, separated from others

پیشنهاد کاربران

مستقل از . . .
in isolation ( from something ) if something exists or is considered in isolation, it exists or is considered separately from other things that are connected with it:
The future of health care cannot be considered in isolation from economic factors.
تافته جدا بافته
به صورت مجزا
به صورت جداگانه، به صورت تک تک
بریده از دیگران
بریده از جمع
تنها؛ به تنهایی؛ جدا از دیگران
به صورت علی حده
به خودیِ خود
فقط، صرفاً، تنها
مستقلاً، سوا، منفردا، تک تک و نه به صورت گروهی، فردا فرد، جدا جدا ، سوا سوا، یکی یکی، به تنهایی، انفرادا، بطور جداگانه

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس