in house
(از یا وابسته به داخل شرکت یا سازمان و غیره و نه از خارج) درون سازمانی،داخلی،درونی
تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
in-house work or equipment is done or used within a company or an organisation, rather than being subcontracted to other companies or organisations.
پیشنهاد کاربران
شماره تلفن های داخلی مثلاً در هتل
1. داخلی. درون سازمانی 2. در داخل. بطور داخلی
مثال:
we have in - house training for staff
ما برای کارکنان کارآموزیِ درون سازمانی داریم.
مثال:
ما برای کارکنان کارآموزیِ درون سازمانی داریم.
صفت ( فقط قبل از اسم ) و قید:
درون سازمانی، داخلی، در داخل ( درون یک شرکت یا سازمان )
کاری که اصطلاحا به صورت in - house انجام میشه، یعنی داخل یک سازمانی/شرکتی/کسب و کاری و توسط کارمندان خود اون سازمان و شرکت انجام میشه نه کسی دیگه.
... [مشاهده متن کامل]
وقتی میگیم کسی به صورت in - house کار میکنه، یعنی داره در دفاتر و داخل یک شرکت و سازمانی کار میکنه نه داخل خونه خودش.
این موتور به صورت درون سازمانی ( در داخل ) طراحی و تولید شده.
آموزش درون سازمانی
تمام کارهای هنری ما توسط طراحان داخلی ( خودمون ) انجام میشه. ما معمولاً از فریلنسرها استفاده نمیکنیم.
تمام طراحی محصول ما به صورت درون سازمانی ( در داخل ) انجام می شود.
کار داخل یک شرکت/سازمان رو به کار برای یک آژانس ترجیح میدم ( یعنی ترجیح میده برای یک شرکت خاص و با تیم داخلی اون شرکت کار کنه تا اینکه با یه آژانسی کار کنه که به شرکت های مختلف خدمات ارائه میده )
خانگی
انحصاری - منسوب به انحصار - شرکتی - سازمانی - وابسته به شرکت/سازمان/نهاد/موسسه/اداره/بنیاد - درون سازمانی
خصوصی
داخلی