in hock

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: on deposit at a pawnbroker's.

- Her gold bracelet is on hock.
[ترجمه گوگل] دستبند طلای او روی هک است
[ترجمه ترگمان] دست بند طلای اون روی hock
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: owing much money; in debt.

- I'm in hock to the bank.
[ترجمه گوگل] من درگیر بانک هستم
[ترجمه ترگمان] من در پای بانک هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

در اینجا رایج ترین عبارات و اصطلاحات انگلیسی با واژه ی “hock” همراه با معنی و مثال ها و ترجمه شان را آورده ام:
- - -
1. In hock ( to someone ) – بدهکار بودن / در رهن بودن 💰
یعنی کسی به شخص یا مؤسسه ای پول بدهکار است یا چیزی را گرو گذاشته.
...
[مشاهده متن کامل]

🟢 Examples:
1. He’s in hock to the bank for his car – او بابت ماشینش به بانک بدهکار است.
2. She’s always in hock because she spends too much – او همیشه بدهکار است چون زیادی خرج می کند.
- - -
2. Out of hock – از رهن درآوردن / بدهی را پرداختن 💸
برعکس مورد قبل است؛ یعنی بدهی پرداخت شده یا چیزی از رهن بیرون آمده.
🟢 Examples:
1. I finally got my watch out of hock – بالاخره ساعتم را از گرو درآوردم.
2. They’re out of hock now that the loan is paid – حالا که وام را پرداختند، دیگر بدهکار نیستند.
- - -
3. Up to your hocks in debt – تا خرخره در قرض بودن 😩
اصطلاح غیررسمی برای بیان بدهی زیاد.
🟢 Example:
1. He’s up to his hocks in debt after buying that house – بعد از خرید آن خانه، تا خرخره در قرض فرو رفته است.
- - -
4. In hock over something – درگیر قرض یا تعهد مالی برای چیزی بودن.
🟢 Example:
1. They’re in hock over their new business – به خاطر کسب وکار جدیدشان در بدهی اند.
- - -
5. Hock something – چیزی را گرو گذاشتن / فروختن برای پول نقد 💵
🟢 Example:
1. He hocked his guitar to pay the bills – گیتارش را گرو گذاشت تا قبض ها را بدهد.
- - -
6. Put something in hock – چیزی را در رهن گذاشتن 🏦
🟢 Example:
1. She put her wedding ring in hock – حلقه ی ازدواجش را گرو گذاشت.
- - -
7. Be hocked to the eyes – تا ته بدهکار بودن 😬
🟢 Example:
1. They’re hocked to the eyes with loans – با وام ها تا خرخره بدهکارند.
Chatgpt

مقروض، بدهکار، قرض دار ،