in haste


باعجله، شتابان

جمله های نمونه

1. Marry in haste, and repent at leisure.
[ترجمه گوگل]با عجله ازدواج کنید و در فراغت توبه کنید
[ترجمه ترگمان]با عجله عروسی کن و از فراغت توبه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Marry in haste, repent at leisure.
[ترجمه گوگل]با عجله ازدواج کنید، در اوقات فراغت توبه کنید
[ترجمه ترگمان]با عجله و فراغت از آن توبه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unfortunately the report was prepared in haste and contained several inaccuracies.
[ترجمه گوگل]متأسفانه گزارش با عجله تهیه شد و حاوی چندین نادرستی بود
[ترجمه ترگمان]متاسفانه گزارش به شتاب آماده شد و چندین اشتباه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The letter had clearly been written in haste.
[ترجمه گوگل]نامه به وضوح با عجله نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]نامه به طور واضح نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They left in haste, without even saying goodbye.
[ترجمه گوگل]آنها با عجله رفتند، حتی بدون خداحافظی
[ترجمه ترگمان]با شتاب رفتند، بی آن که حتی خداحافظی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't act in haste or be hot-headed.
[ترجمه گوگل]عجولانه عمل نکنید و سر گرم نباشید
[ترجمه ترگمان]عجله نکن وگرنه سرت گرم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her mother advised her against marrying in haste.
[ترجمه گوگل]مادرش به او توصیه کرد که با عجله ازدواج نکند
[ترجمه ترگمان]مادرش با عجله به او توصیه کرد که با عجله ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She had married in haste and regretted it ever since.
[ترجمه گوگل]او با عجله ازدواج کرده بود و از آن زمان پشیمان بود
[ترجمه ترگمان]او با عجله ازدواج کرده و از آن به بعد پشیمان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In haste she saddled it, hung a small sack of oats in front and led it away from the house.
[ترجمه گوگل]با عجله آن را زین کرد، گونی کوچکی از جو را در جلو آویزان کرد و از خانه دور کرد
[ترجمه ترگمان]با عجله آن را زین کرد و یک گونی جو را جلو کشید و آن را از خانه بیرون برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In haste to get the mail.
[ترجمه گوگل]با عجله برای دریافت نامه
[ترجمه ترگمان]عجله دارم که نامه را بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What have we come for, in haste?
[ترجمه گوگل]عجله برای چه آمده ایم؟
[ترجمه ترگمان]ما با عجله برای چه به اینجا آمده ایم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lots of girls married in haste and repented at leisure then because they were afraid of being left on the shelf.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دختران با عجله ازدواج کردند و در اوقات فراغت توبه کردند زیرا می ترسیدند در قفسه رها شوند
[ترجمه ترگمان]خیلی از دخترها با عجله ازدواج کردند و پشیمان شده بودند، زیرا می ترسیدند که از قفسه بیرون بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were on the run, and in haste, or we should all be dead men.
[ترجمه گوگل]آنها در حال فرار و عجله بودند، وگرنه همه ما باید مرده باشیم
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال فرار بودند و عجله داشتند، وگرنه همه ما مرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Men love in haste, but they detest at leisure. Lord Byron
[ترجمه گوگل]مردان با عجله دوست دارند، اما از اوقات فراغت متنفرند لرد بایرون
[ترجمه ترگمان]مردان با شتاب عشق را دوست می دارند، اما از فراغت بدشان می آید لرد بایرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I had to write in haste.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم با عجله بنویسم
[ترجمه ترگمان]باید عجله می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a hurry, in a rush

پیشنهاد کاربران

in haste
با عجله [اندر/در عجله/تعجیل/شتاب]، شتابان
Men love in haste, but they detest at leisure. Lord Byron
مردان بی فوت وقت/ بدور از تعلل عشق نثار می کنند، اما با آسودگی کامل کراهت می ورزند.
[مردان عشق در عجله/شتاب/دست پاچگی، لیکن آنها تنفر برسر/بنابر/بقرار/راس فراغت/آسودگی].
بدون فوت وقت
به سرعت
سریعا

بپرس